صدایت میزند
صدایت میزند ، از میان حلق
با التماس ِ نوشتهای
صدای ناقوس مرگ
چهارشنبه میآید
به صدای نفسهای راحله
چوب حراج زدهاند
برشت میگفت
آن که میخندد
هنوز خبر هولناک را نشنیده است
از طناب جور تو این زن
هزار بار آویخته شده
و تو به درجه رفیع آدمکشی نائل شدهای
و هزار چاقوی ظلم
در شاهرگش فرو بردهای
برای درمان سینهام پان کی مون
جوشانده دم میکند
ح مقدم
نامه راحله زماني براي بخشش به خانواده شوهرشراحله زماني زني كه قرار است چهارشنبه در زندان اوين به دار اويخته شود ديروز با ارسال نامه اي به خانواده شوهرش از انها خواست به خاطر بچه هايش او را ببخشند .
وي همچنين خواستار توقف اجراي حكم از سوي قوه قضاييه شد كه بتواند فرصت كافي براي اخذ رضايت داشته با شد. در اين نامه آمده است: من از اين كه ناخواسته اين كار را كردهام پشيمانم. هنوز باورم نميشود كه چه كردهام. فكر ميكنم خواب ديدهام. آنقدر اذيت شده بودم و آنقدر رنج كشيده بودم كه يك لحظه كنترلم را از دست دادم و نفهميدم چه شد. من هم خيلي ناراحتم. باور كنيد من هم دلم براي شوهرم ميسوزد. اما اين كار ناخواسته بود.
من ميخواستم زندگي ام را حفظ كنم. اما يك دفعه اتفاق افتاد. كاري كنيد حالا كه بچههايم بيپدر شدهاند ديگر بيمادري نكشند. سه سال است كه بچههايم (دختر ۵ ساله و پسر ۳ سالهام) را نديدهام. اما ميدانم كه الان يك چيز را گم كردهاند: مادر ميخواهند. اينها بچههاي خانواده شوهرم هم هستند از آنها خواهش ميكنم فقط به آرامش خودشان و انتقام از من فكر نكنند به روح و روان بچههاي من كه بچههاي خودشان هم هستند، فكر كنند. اين بچهها بدون پدر و مادر چطور بايد بزرگ شوند. وقتي بزرگ شوند نميگويند چرا مادر ما را نبخشيديد. نميگويند چرا نگذاشتيد ما بزرگ شويم و تصميم بگيريم. من سه سال است كه بچههايم را نديدهام. چهار بار درخواست كردهام اما آنها را نياوردهاند. قبلاً براي ملاقات آنها خيلي اصرار نداشتم چون ميترسيدم اگر آنها را ببينم قلبم بلرزد. ميترسيدم نه خودم ديگر دوري آنها را طاقت بياورم و نه آنها دوري من را.
اما حالا ميخواهم آنها را ببينم. دلم ديگر به تنگ آمده، ديگر تحمل دوري بچههايم را ندارم.
آن قتل فقط يك اتفاق بود. من نميدانم يك لحظه چه بلايي سرم آمد كه اين كار را كردم. بچههاي من تازه اول زندگيشان است چطوري بيپدر و مادري بكشند. آنها به هر حال بزرگ ميشوند اما محبت مادر و بوي تن مادر يك چيز ديگر است. كاش پدرشان بالاي سرشان بود. كاش من ميمردم و اين اتفاق نميافتاد. من به خاطر خودم نميگويم، فقط به خاطر بچههايم ميگويم. اگر پسرشان را دوست دارند فكر بچههاي او را هم بكنند. نخواهيد كه درد بچهها دو برابر شود.
اگر من ظالم و گناهكار هستم، بچهها كه گناهي ندارند. به خاطر آنها مرا ببخشيد و از خون من بگذريد.
من خانواده شوهرم را مثل پدر و مادر خودم ميدانم. الان هم خيلي براي آنها ناراحتم و براي اتفاقي كه براي پسرشان افتاده خيلي پشيمانم. آنها به خاطر يك لحظهيي كه نفهميدم چه شد، فكر ميكنند با پسرشان يا خودشان كينه و دشمني دارم ولي اينجوري نيست و من واقعاً نفهميدم كه چه كردم و الان پشيمانم. من هر شب خواب خانواده شوهرم را ميبينم و الان كه از خانواده او دور شدهام انگار از خانواده خودم دور شدم. فكر كنند من هم بچه خودشان هستم. من هم اميدم اين است كه آنها از خون من بگذرند. اصلاً نميتوانم تصور كنم آنها طناب دار را دور گردن من بيندازند.
راحله در خصوص علت ارتکاب قتل شوهرش، در جلسه محاکمه اش در دادگاه کيفری استان تهران چنين گفت:
«همسرم مدتی بود که با زنان ديگر رابطه داشت من اين موضوع را فهميده بودم اما همسرم علی گردن نمیگرفت تا اينکه روز حادثه از خانه خواهرم به خانه خودم برگشتم و ديدم همسرم از سر کار برگشته او هيچ وقت وسط روز به خانه نمی امد وقتی وارد خانه شدم ديدم زنی رو به رويم ايستاده »
راحله در ادامه افزود : «فرياد زدم از شوهرم به خاطر کاری که کرده بود توضيح خواستم ما او کتک مفصلی به من زد و مرا از خانه بيرون کرد . شب دوباره برگشتم چون بچههايم در خانه بودند دوباره با شوهرم دعوا کرديم . شوهرم در چشمان من نگاه کرد و با عصبانيت گفت تو دو بچه به دنيا آوردی و ديگر به درد من نمیخوری ديگر از با تو بودن لذت نمیبرم»
«اين حرفش به شدت مرا عصبانی کرد که کنترل خودم را از دست دادم و با ميله آهنی به سرش کوبيدم. حرفهای او مرا مثل مار زخمی کرده بود »
مجمع عمومی سازمان ملل روز سهشنبه ۱۸ دسامبر، قطعنامه «منع جهانی مجازات اعدام» را با ۱۴۴ رای موافق، ۵۴ رای مخالف، و ۲۹ رای ممتنع به تصویب رساند. این قطعنامه از همه کشورها میخواهد که اجرای مجازات اعدام را متوقف ساخته و در جهت لغو قانون مجازات اعدام سمتگیری کنند. جمهوری اسلامی، امریکا و مصر از مخالفان این قطعنامه بودند.