معمولاً وقتی طرحی کاریکاتوری چیزی تو این مایهها میکشیدم رامین مولائی میآمد و زیرش مینوشت بحث شیرین نو و چه و چه
ویا وب -آ- ورد
یادش گرامی باد
در سرقت قیام بهمن
در کوچه یادهای حریم تنهاییام
از عمق جادههای زمان
صدای آشنای بهمن ماه میپیچد
در میلاد بیست و دوم بهمن ماه
نمیدانم چگونه به پایکوبی بنشینم
آنروز آرزوها گره خوردند
تا صدای پای زمستان
به صبح سپید بهار رسد
آنروز آهنگ دلنشین بهار آزادی سرودیم
ولی چه زود میهنم به سرود غم آذین شد
و پرنده آزادی پر گشود و رفت
و نام ترا ای آزادی
از پشت حصار جدایی
به تلاوت نشستیم
وچهره نادیدهات را
در آیینه اشگ به رویا سپردیم
چه زود خیل عاشقان
به جرم عشق حلق آویز شدند
و سروهای سبز ایستاده
در حجم مرگ شعله بستند
همه رنگهای بهمن زیبا بود
الا دو رنگی شیخ
ح مقدم (بادبان )
حوض
۱ سال قبل
0 نظرات:
ارسال یک نظر