Recent Posts

جمعه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۹

اول ماه مه روز همبستگی بین المللی طبقه کارگر و روز اعتراض جهانی کارگران به فقر و فلاکت و نابرابری ، بر همه زحمت کشان مبارک باد


امروز 11 اردی‌بهشت روز جهانی کارگر در ایران زندانیان سیاسی اسیر حکومت در همبستگی با کارگران و معلمان اعتصاب غذا می‌کنند. اگر چه بین ما غربت نشینان و زندانیان و کارگران و معلمٌان کیلومترها فاصله وجود دارد ولی باور کنید هیچ فاصله‌ای بین خواسته‌هایمان نیست. اگر زندانی زیر کابل و شلاق بازجو برای همبستگی دست به اعتصاب غذا می‌زند پس چرا من که در فضای امن و آزاد زندگی می‌کنم نباید در این همبستگی شرکت کنم!! امروز غذا بی غذا

سر انگشتان آرزومند

در پیش روی دار قالی
دخترک در کارگاه تنهایی‌اش
می بافد با رجهای موازی،
لحظه به لحظه زندگی را

رؤیای کودکانه‌اش را، در نور بی گناه چشمهایش
به اعماق آبی آسمان پرواز می‌دهد
و می بافد رنگهای عشق را


در قامت نحیف رنگ پریده اش
تار و پود درد می ماند

در پیش روی دار قالی سر انگشتان آرزومند
در ترنمی حزین میان حنجره
شکوفه ها و بنفشه ها را گره می‌زند
نقش می‌دهد پرواز پرندگان را

نور آفتاب پیر تنها مرهمی است بر سردی وجودش
که ریشه می‌زند از روزنه کارگاه

در خمیازه حاشیه زمان
در باغچه پر نقش ونگار دخترک
شکوفه ها روئیدند، پرندگان بی طاقت آشیانه زدند
بروی ابریشم خوش نگار

خدای در تبعید پشت پلکهای انتظار
می‌گشاید به آرامی صندوقچه شب را
با درخشش پولکان نقره‌ای در آسمان

و داس تاراج می‌گذرد از گلوگاه شکوفه‌ها و پرنده‌ها
و رنگ خونین زخمها را
به ضیافت کفشهای مرفه می‌برند

دخترک شعر من کمتر از قالی دستبافش عمر می‌کند
بر روی سنگ گور شکستهِ آن بانوی دار قالی
فریاد خون ِ خاموش ِ ربوده شده ِ پژمرد
اشگ اندوه انگشتان او بود
که امشب گونه هایم را خیس می‌کرد

ح مقدم (بادبان)

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۹

وقتی حماقت انسانیت را قربانی می‌کند قسمت آخر


جنبش مقاومت مردمی ایتالیا همه کسانی را که برای آزادی کشور فعالیت می‌‌کردند با آغوش باز می‌پذیرفت. ولی تنها آزادی‌خواهی، برای کسانی که هیچ تجربه نظامی نداشتن کافی نبود . کسانی که در ارتش بودند و تجارب نظامی داشتند به سرعت آموزش‌های اولیه را به داوطلبان می‌دادند چون یقین داشتند که بالاخره روز استفاده از سلاح خواهد رسید

در این جنبش رهایی‌بخش از تمام طبقات جامعه مشارکت می‌کنند، دانشجویان،کارگران،کارمندان، معلمین صنعت‌گران و بیشتر آنان
جوانان آگاه و دلسوزی هستند که نمی‌توانند نسبت به سرنوشت کشورشان بی‌تفاوت باشند هر پارتیزان در بدو ورود به مقاومت نام و هویت جدید می‌گیرد که تمام این نام‌ها از دوستان و رفیقان و جان‌باخته‌گان، وام گرفته‌ شده است

و این نام‌ها بعنوان نشان‌های افتخار حتی بعد از پیروزی هم به روی بسیاری از آنان می‌ماند و الان هم وقتی پای صحبت این سال‌خورده‌گان می‌نشینی وقتی خودشان را معرفی می‌کنند فوری نامی که از مقاومت گرفته‌اند را همراه با نام واقعی خود باز گو می‌کنند

هر پارتیزان که به مقاومت می‌پیوندد گذشته‌اش را قیچی می‌کند و همه چیز را از نو شروع می‌کند اصلاً مهم نبود چه کسی چه نامی دارد، برای یک پارتیزان مهم نامی است که مقاومت به او می‌دهد و به او هویت جدید می‌بخشد

یک پارتیزان برخلاف یک سرباز می‌تواند نظر بدهد و در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت کند و حق انتخاب دارد و این سنتی است که ریشه در تاریخ گذشته دارد و تاریخ‌نویسان بر این باورند که به دوران پیراهن‌سرخ‌های گاریبالدی و بریگارد بین‌المللی جنگ اسپانیا بر‌می‌گردد

زنان در مقاومت یک هویت جدیدی به خود می‌گیرند. زنان که به لحاظ تاریخی و بنا به عرف و سنت‌های عقب‌مانده رایج جامعه دست و پایشان بسته بود در کسوت پارتیزان از یک پروسه تاریخی گذر می‌کنند و نقش بسیار مهم در پیشبرد مقاومت ایفا می‌کنند. زنان پارتیزان هیچ گونه وابستگی به همسر و فرزند نداشتند و باید آزاد می‌بودند تا خود و زندگی‌شان را تماماً وقف آزادی میهن وکل آحاد جامعه می‌کردند

70000 زن برای مقاومت ثبت نام می‌کنند 2500 تن از زنان جان می‌بازند و 2750 نفر روانه اردوگاه‌ها و تبعید و اسیر می‌شوند4650 تن از زنان زندانی و شکنجه می‌شوند و بالغ بر 20000 وطن پرست ایتالیایی بدون این که پارتیزان باشند وقت و پول و تدارکات و پشتبانان مقاومت می‌شوند و زنانی هستند که بدون ترک خانواده به زنان پارتیزان کمک و یاری می‌رسانند و به زندگی عادی خود ادامه می‌دهند و در پشت جبهه در سکوت مبارزه می‌کنند

مهم‌ترین و اصلی‌ترین نیروی پارتیزان‌ها تیم‌های عملیاتی بریگاردهای گاریبالدی بودند و از نظر کمٌیت بیشترین اعضاء را داشتند آن‌ها بیش از 500 تیم عملیاتی و از 120000 پارتیزان تشکیل شده بودند که بیشترین جان فشانی‌ها را، در راه آزادی ِ کشور نثار مقاومت مردم می‌کنند. شمار جان‌باخته‌گان گاریبالدینی تا پیروزی به 40000 تن رسید

کسانی که در کوهستان زندگی کردند و شرایط جٌوی کوه‌های آلپ را می‌شناختند به شرایط دشوار واقف بودند ولی جوانان و دانشجویان با کفش‌های شهری که فکر می‌کردند برای مبارزه مدتی در کوه اطراق می‌کنند و تجربه جدیدی می‌آموزند با برف سهمگین کوه‌های آلپ و سرمای کشنده زمستان و کمبود غذا و جا و مکان روبرو می‌شدند و تازه می‌فهمیدند برای آزادی چه بهایی باید بپردازند

البته تنها کوهستان نبود، پارتیزان‌ها در زمین‌های هموار، دشت‌ها و جلگه‌ها هم حضور داشتند البته تاکتیک‌های متفاوتی را می‌طلبید و هموار بودن زمین تهدید مهمی برای پارتیزان‌ها بود چون در کوه بدون حمایت شهروندان می‌توان مخفی شد و موضع گرفت ولی در دشت و زمین‌های هموار بدون پناه‌گاه و بدون کمک مردم غیر ممکن بود و داشتن روابط صحیح و عمیق با ساکنین در اولویت قرار داشت

عملیات پارتیزان‌ها غافلگیرانه، و حمله و گریز بود و می‌بایست بعد از عملیات سریع به پایگاه‌های خود باز می‌گشتد معمولاً مخفی‌گاه‌ها، پایگاههای زیر زمینی در نزدیک خانه روستائیان بودند و خانواده‌ها هم در مخفی کردن پارتیزان‌ها و تهیه آذوقه نقش تعیین کننده‌‌ای داشتند و البته مخفی کردن پارتیزان‌ها هم برای روستائیان ریسک محسوب می‌شد و آگاهانه روستائیان در این مبارزه مشارکت می‌کردند

و حتی کودکان هم وظایف خاصی داشتندو وقتی آلمان‌ها و یا شخص غریبه‌ای نزدیک روستا می‌شد سریعاً کودکان به خانواده‌ها اطلاع می‌دادند و داد می‌زدند « توینٌی» ها می‌آیند «تویی» به زبان روستائیان شمال ایتالیا یعنی آلمانی و زنان روستا هم با علایم خاص مثل پهن کردن ملافه و یا آویزان کردن پارچه و یا گذاشتن بطری در کنار پنجره، پارتیزان‌ها را از حضور آلمان‌ها آگاه می‌ساختند

در جبهه پارتیزان‌ها کاتولیک‌ها، کمونیست‌ها، سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها، اتسیونیست‌ها، آنارشیست‌ها و حتی طرفداران بادولیو که اعتقاد به پادشاهی و رهبری مارشال بادلیو داشتن شرکت می‌کردند و اتحاد عمل در برابر دشمن مشترک داشتند

و اغلب بنا به اعتقادات سیاسی و یا ایدئولوژیکی به بریگاردهای مختلف تقسیم می‌شدند بریگارد گاریبالدی اساساً از کمونیست‌ها تشکیل شده بود . بریگارد عدالت و آزادی وابسته به حزب اتسیون بود بریگارد مته‌اوتی وابسته به سوسیالیست‌ها بود و تمام بریگاردها تحت کمیته آزادیبخش ملٌی فعالیت داشتند

دشمنان مقاومت همیشه فکر می‌کردند که پارتیزان‌ها اعضای بسیار زیاد و از تسلیحات و مهمات قابل توجهی برخوردار هستند در صورتی که بیشتر سلاح‌های آن‌ها فرسوده و یا تجهیزات بسیار ساده نظامی داشتند آنان 6500 عملیات علیه نیروهای نازی فاشیستی انجام می‌دهند

در روزهای 23 و 24 و25 آوریل شهرهای شمال ایتالیا یکی پس از دیگری بنا به تصمیم کمیته آزادیبخش ملٌی تصرف می‌شوند. شهردای‌ها کلانتری‌ها دفاتر عمومی تحت تصرف نیروهای مقاومت قرار می‌گیرند چون بیم آن می‌رفت که از زندانیان سیاسی، نیروهای فاشیستی انتقام گیری کنند تصرف زندان‌ها در الویت قرار داشت و بعد از تصرف اماکن نظامی رزمندگان مردم را مسلح می‌کردند

بعد از پنج سال جنگ و خونریزی و بمباران، مردم برای دیدن شهرهای آزاد شده آرام و قرار نداشتند و برای اطمینان از پایان یافتن جنگ به دقت اعلامیه‌ها و جراید پخش شده در خیابان‌ها را می‌خواندند رادیو ایتالیا که به ابزار تبلیغاتی رژیم تبدیل شده بود از پایان جنگ و آزادی ایتالیا خبر می‌داد.

در آمار رسمی می‌نویسند
31000 پارتیزان در این نبردها یا جان می‌بازند و یا اعدام شدند
10000 نفر از مردم عادی کشته شدند
10000 نفر به اردوگاه‌های اسیران برده می‌شوند که 9 هزار نفر از آنان کشته شدند
ولی بسیاری از تاریخ نویسان قربانبان را دو برابر تخمین می‌زنند

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۹

وقتی حماقت انسانیت را قربانی می‌کند قسمت دوم


8 سپتامبر 1943 راس ساعت 45 19 دقیقه وقتی رادیو ایتالیا، خبر انعقاد پیمان متارکه، که بین آمریکا و ایتالیا به امضاء رسیده بود، را با صدای مارشال بادولیو پخش می‌کند در‌واقع نقطه عطفی در سرنوشت نیروهای نظامی ایتالیا رقم می‌خورد و تراژدی واقعی چند ساعت بعد در چهره صدها هزار سرباز ایتالیایی سردرگم و بلاتکلیف بارز می‌شود و عملاً نیروهای نظامی ایتالیایی در نقاط مختلف جهان به حال خود رها می‌شوند.

در آن زمان 1090000 نیروی نظامی ایتالیایی در خود کشور حضور داشتند و بیرون از مرزها، 230 هزار نیرو در فرانسه و کورسیکا و 300 هزار در اسلونی، دالماسی، کرواسی، مونته نگرو ، 100 هزار در آلبانی و 260 هزار نیرو در یونان و جزیره اژه، تحت امر دولت ایتالیا بودند که در مجموع بالغ بر900 هزار نیرو و به لحاظ کمٌیت، نیروی قابل ملاحظه‌ای در صحنه نظامی بودند

ولی فاقد نیروی زرهی و فاقد سلاح‌های پیشرفته، و از توان نظامی بالایی به لحاظ جنگی برخوردار نبودند حالا علاوه بر این کم‌بود تجهیزات در خارج از مرزها، پیمان متارکه را هم باید به این بدبختی‌ها، اضافه می‌کردند . این پیمان که از طرف رئیس دولت، مارشال بادولیو که خود نظامی کارکشته‌ایی بود و باید موقعیت حساس نظامی ِ منطقه را می‌سنجید، نسنجیده امضاء می‌شود

با این پیمان منعقد شده موقع تسویه حساب با آلمان‌ها فرا رسیده بود و آلمان‌ها نیروهای ایتالیایی را خیانت‌کار می‌شمردند چون که تا دیروز با آن‌ها بودند و امروز با دشمنان آن‌ها توافق نامه دوجانبه امضاء کرده‌اند و آلمان‌ها نیروهای ایتالیایی را در همه جا خلع سلاح می‌کردند

در بعضی از نقاط دور افتاده حتی برخی از مسئولین بالای ارتش ایتالیا خبر پیمان متارکه را نشنیده بودند و در مقابله با حملات آلمان‌ها مقاومت می‌کردند که بیشتر اوقات منجر به کشته شدن آن‌ها می‌گشت ولی فاجعه بزرگ‌تر در سواحل کفالونیا (CEFALONIA ) در یونان رخ می‌دهد. تمام نیروی رزمی ایتالیایی حاضر در این جزیره، آگاهانه تصمیم به مقاومت مسلحانه علیه نیروهای آلمانی گرفتند و د ر این نبرد سخت همه آنان یعنی 9646 نفر در آن روز جان باختند

در گزارش افسران آلمان به مقامات بالا، نیم میلیون اسیر که 35000 تن از آنان افسران ایتالیایی هستند به چشم می‌خورد که روانه اردوگا‌ه‌های کار اجباری می‌شوند از دیگر خسارات و تلفات می‌شود از بمباران ناو دریایی بزرگ زرهی رم در 9 سپتامبر یاد کرد که منجر به کشته شدن 1253 نفر از نیروهای دریایی همراه با خدمه و کاپیتان کشتی، و همچنین در دریای مدیترانه کشتی‌های زیادی از نیروهای ایتالیایی به قعر دریا نشستند و تعداد کشته شدگان بالغ بر28937 نفر برآورد می‌شود علاوه بر این بر نیروی هوایی ایتالیا هم تلفات و خسارت قابل ملاحظه‌ای وارد می‌شود

امٌا اگر ارتش ایتالیا به طرز فجیعی شکست می‌خورد و شمال و مرکز ایتالیا به تصرف کامل آلمان در‌می آید و موسولینی را دوباره بر قدرت بر ‌می‌گردانند و جمهوری سوسیالیست ایتالیا را بعد از نظام پادشاهی بنا می‌کنند، امٌاجنبش مقاومت مردمی و ارتش خلقی پارتیزانان همان سربازان داوطلب در کوهستان‌ها و دشت‌ها و تالاب‌های شمال کشور، برگی زرین را در تاریخ فرهنگ و یگانگی و یکپارچگی کشور رقم می‌زند و کشور ایتالیا را در مقابل سلطه‌جویی و خودکامگی چکمه پوشان نجات می‌دهد...ادامه

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۹

وقتی حماقت انسانیت را قربانی می‌کند قسمت اول



همیشه دوست داشتم موقعیتی پیش بیاید تا بتوانم کمی از چگونگی بوجود آمدن استقلال و آزادی ایتالیا بنویسم. حالا که چند روز دیگه25 آوریل، یعنی روز آزادی ایتالیا است بهانه خوبی برایم پیدا شد تا کمی از پارتیزان‌ها و این‌که چه تیپ آدم‌هایی بودند و از راه و روش مبارزاتی، و از چگونگی تشکٌل و سازندهی‌شان مطلب بنویسم و همین‌طور وضعیت سیاسی و نقش ایتالیا، در جنگ جهانی دوم، به‌طور خیلی خلاصه که مطلب هم خسته‌کننده نشود، در دو و یا سه پست می‌نویسم

امپراطوری بزرگی که هیتلر در سر داشت در سال 1939 با تصرف اتریش و چکسلواکی و با حمله به لهستان آغاز گردید و در مقابل گستاخی هیتلر به مرزهای اروپا کشور فرانسه و انگلستان به آلمان نازی اعلام جنگ دادند، ولی متأسفانه این اعلام جنگ هم نتوانست عامل بازدارنده رؤیاهای هیتلر شود بعد از مدتی قوای نازی، لهستان و دانمارک و نروژ را هم به تصرف خود درآورد.

در بهار 1940 آلمان‌ها به خاک فرانسه لشگر کشی می‌کنند و فرانسه را در شرایط بسیار سخت نظامی‌ قرار می‌دهند از طرف دیگر موسولینی هم در حمایت از آلمان‌ها به فرانسه و انگلستان اعلام جنگ می‌دهد و قوای موسولینی، فرانسه و دانمارک را تصرف می‌کنند امٌا تلاش‌ایتالیا برای تصرف انگلستان بیهوده می‌ماند. و حتی انگلستان، اتیوپی را هم که در آفریقا قرار دارد و از مستعمرات ایتالیا بود از دست ایتالیا خارج می‌کند

در آن دوران آلبانی هم مستعمره دولت ایتالیا بود . در سال 1940 ایتالیا به یونان حمله می‌کند و آلمان‌ها هم در عرض چند روز یوگسلاوی سابق را تسخیر و بعد هم بر یونان مسلط می‌شوند
البته ارتش ایتالیا تسلیحات و تجهیزات و نظم ارتش آلمان را ندارد ولی به کمک یک دیگر در سال 1941 به روسیه لشگر کشی می‌کنند و تا مسکو و لنین‌گراد پیش‌روی می‌کنند ولی در زمستان 1943 از ارتش سرخ شکست سختی را متحمل ‌شوند و مجبور به عقب نشینی می‌کنند

در ضمن ژاپن هم در سال 1941 با حملات نظامی خود، آمریکا را وارد جنگ جهانی کرده بود، حالا صحنه جنگ جهانی دوم ترسیم شد برمی‌گردیم به ایتالیا در سپتامبر سال 1943 ایتالیا کشور لیبی را هم که از کشورهای تحت سلطه خود بود، از دست می‌دهد یعنی قوای متحدین و آمریکا ایتالیا را از لیبی بیرون می‌کنند و قوای آمریکایی در جنوب ایتالیا مستقر می‌شوند

در 25 جولای همان سال پادشاه ایتالیا وقتی شکست جاه‌طلبی‌های موسولینی را می‌بیند او را از قدرت برکنار می‌کند و حکم جلب او را صادر می‌کند و مارشال بادولیو برای تشکیل دولت انتخاب کرده و فاشیزم را غیر قانونی در کشور اعلام می‌کند

مارشال پیترو بادولیو که رئیس دولت ایتالیا بود در 8 سپتامبر 1943 با آمریکا و متحدین توافق‌نامه دو‌جانبه امضاء می‌کند. در این توافق‌نامه مارشال بادولیو خاطر نشان می‌کند که برای اجتناب از خونریزی سربازان ایتالیایی با آمریکا به تفاهم رسیده و با متحدین سر جنگ ندارد و این توافق نامه از رادیو الجزایر پخش می‌شود و یک ساعت بعد هم از میکروفون ELAR که رادیوی دولتی ایتالیا بود و بعدها به LA RAI تبدیل شد پخش می‌شود

بعد مارشال بادولیو و پادشاه و دربار همگی به جنوب ایتالیا(BRINDISI ) فرار می‌کنند یادآوری می‌کنم که جنوب ایتالیا در تصرف آمریکایی بود در همین آمد و رفت‌ها، قوای آلمان شمال و مرکز ایتالیا را تصرف می‌کنند و جمهوری سوسیالیست ایتالیا به رهبری موسولینی را بر مسند قدرت می‌نشانند

و در همین دوران است که جنبش مقاومت ایتالیا که نیروی محوری آن پارتیزان‌ها هستند شکل می‌گیرد
البته جنبش مقاومت ایتالیا فقط به پارتیزان‌ها مختص نمی‌شود و این روزها در محافل سیاسی ایتالیا بحثی بالا گرفته است، که در آن از مقاومت ارتشیان دلیر بر علیه نازی‌های آلمان گفت‌گو می‌کنند.

و می‌نویسند در آن دوران جنگ، ارتشیان خارج از مرزها بعد از 8 سپتامبر 1943 بهای بسیار سنگینی برای آزادی ایتالیا پرداخت کردند، و با اعدام و جان‌باختن و اسیر شدن و تبعید به اردوگاه‌های کار اجباری ِ آنان هم در بطن جنبش مقاومت ایتالیا قرار دارند ، و بیش از 60 سال که این موضوع در سایه سکوت کامل رسانه‌ای قرار داشته است و بسیاری از منتقدان بر این باور هستند که این سکوت رنگ و بوی سیاسی داشته است.

همیشه در 25 آوریل روز آزادی ایتالیا در این کشور از مقاومت پارتیزان‌ها یاد می‌شود ولی چند سالی است که همراه با یاد بود و گرامی‌داشت پارتیزان‌ها، از جان‌باختگان جنبش مقاومت در ارتش این کشور که تن به تسلیم نیروهای آلمان نداند و به قیمت جان خود ایستادگی کردند هم چنین یاد و تجلیل می‌شود ...ادامه دارد

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۹

موشک S 300 ، یا آخرین شاف شفای رهبری !!



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۹

دروازهاى بنا نهادم، رو در روى همة توفانها… آرى، من ايستادم تا جهان بايستد.




بیش از 2 ماه است که بلندگو بدستان جمهوری اسلامی ایران تحت نام انجمن نجات (بخوانید انجمن نجاست ) به طور شبانه روزی با طبل و سنج و بلندگوهای فوق‌العاده قوی ساکنان اشرف را به طور سیستماتیک مورد اذیت و آزار و تهدید قرار می‌دهند این عوامل فرستاده شده رژیم بانصب بنگالها در کنار درب ورودی اشرف نمایشات مضحکی از درماندگی رژیم را به صحنه آوردند و تردد آنان به سفارت‌خانه و آمد و رفت‌شان به ایران و رسیدگی به امور، و تهیه غذا و تدارکات آن‌ها توسط فرمانده گردان 3 از تیپ 37 لشگر 9 ارتش عراق تأمین می‌شود

این حملات تبلیغاتی با هم‌کاری کمیته سرکوب اشرف مستقر در نخست وزیری عراق صورت می‌گیرد و بخشی از جنگی است که پس از قیام شکوهمند مردم ایران، و بعد از حملات جنایت‌کارانه 28 و 29 ژوییه و نابه‌کام ماندن پروژه جابجایی اشرف شکل گرفته است.

و قتی رژیم سیاست‌ش در عراق شکست خورد، برای پیش‌برد مقاصد خود مجبور شده است به این نوع جنگ‌های روانی متوسل بشود و ساعت 3 بامداد 27 فروردین نیروهای عراقی در حمایت از مزدوران اعزامی رژیم یک بار دیگر به ساکنان اشرف تعرض کردند که با مقاومت و ایستادگی آنان عقب نشینی کردند
به چند ویدئو از این بلند گو بدستان بسیجی اعزامی از ایران توجه کنید
ویدئو 1
در این ویدئو بسیجیان با بلند گو فریاد می‌کشند، زنده باد جمهوری اسلامی ایران و بیاید بیرون، رژیم اسلامی هم پول می‌دهد هم زن می‌دهد !!
ویدئو 2
در این ویدئو می‌گویند ما بسیجی هستیم از وقتی آقای احمدی‌نژاد آمده همه راضی هستند الحمدالله رئیس جمهورمان انتخاب شده !! هیچ‌کس کاری با شما نداره آقای خامنه ای به شما عفو رهبری داده است!!
ویدئو 3 ___ ویدئو 4
پاسخ این مزدوران با جیره و مواجب را در این شعر دیدم نمی‌دانم شاعرش کیست

هيچ آسمانى را بي پرچم نمي خواهم!
واز ميان پرچم ها، سرخش را برافراشتم.
و از ميان قلبها، گرمترينش را.
از ميان پرندگان، سيمرغ را،

و راه امتداد يافت، در امتداد گامهاى زني كه شرف را آموخت.
دروازهاى بنا نهادم، رو در روى همة توفانها…
حصارى، كه خونم نگاهبان آن شد
و در تمام طول راه، خاطرة سرخ بخاك افتادگان، توشه ام بود.

و مشعل انديشهاى نو، فرا راهم.
به يادآر! كه آموزگارانم نثار كنندگان نخستين بودند…
و كاروانيان همراهم، حرمتگذاران كلمه، برفراز دارها حتى….
فروغها برافروختم. كهكشانى از قطرههاي شفاف خونم، چون ستارگان…

و شهابهايم، راه صبح را از دل شب مى گشودند.
اينچنين، به خاك افتادم و برخاستم، به خاك افتادم وبرخاستم…
به خاك افتادم و برخاستم، به خاك افتادم وبرخاستم…
و يك به يك، تك اخترانم، حجتهاى پايدارى زمانه شدند .

…جانهاى افروخته در عشق آزادى….
تا آنگاه كه الماس خونم، ديوارشب را شكافت، و سحر جارى شد.
آرى، من ايستادم تا جهان بايستد.
در امتداد اهتزاز پرچم صدق و فدا،

و برجهاي فخر و سرفرازيم يك به يك برآمدند
با سرودهاى افتخار، و سربلندي
و از اهتزازى به اهتزاز ديگر راه پيمودم.
از افتخارى به افتخار ديگر…

و غرور من به رنگهاى شاد وزان ماند
و ريشههايش را يكايك درخاطر آورد،
و همه چيزرا برافراشته خواست.
آرزوهايم آرزو نيست. يقين من است ، كه ايران را چون اشرف، گلستان خواهم كرد.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۹

خاطرات مرجان از زندان اوین



هنرمند تبعیدی سرفراز خانم مرجان گوشه‌ای از خاطرات دفتر دلش را در این ویدئو باز کرده و از ایام گذشته در زندان، و از شب‌هایی که در بند سحر کرده، سخن می‌گوید. وقتی دهلیزهای رنج‌هایش در می‌گشاید و از هم‌بندانش حرف می‌زند، سایه اندوه ِ نشسته، در چهره و کلماتش آشکار می‌شود و هر از گاهی بغض در گلویش می‌پیچد

از اوین می‌گوید، از شبنم، کودکی که مادر خود را در اوین گم‌کرده بود حرف می‌زند. شبنم آخرین وصیت زنی است که تنها میراث‌اش نوزاد شش ماهه بود. و از فرشته سخن می‌گوید که در آستانه مرگ، امید در او جوانه زده بود

از مرگ‌آوران ایران زمین هم می‌گوید در همان سال‌هایی که پنجه خونین اژه‌ای و لاجوردی عربده جو در راهروهای اوین جولان می‌داد. امٌا در این کمین‌گاه شوم و پشت هاشورها، انسانیت هم جایگاه داشت و انسان برای انسان سنگری بود و هم‌بندان مرجان هم، سنگر او بودند

مرجان عزیز نمی‌دانم چند هم‌بند را با، های های گریه‌ات وداع کردی و چند بار با بچه‌های بند برای گورهای بی‌نام و نشان ترانه خواندی. و چند بار بازجویان، روح و احساس ظریف توی ِ هنرمند را آزردند. امٌا حرفت را بخوبی می‌فهمیم و صدای تو را می‌شناسیم

تو همان هنرمند لجوجی هستی که به خمینی نه گفتی و گول این دجال ما قبل تاریخ را نخوردی خونت را به کیسه دلت ریختی و در انفرادی اوین به هم‌دردی لاله‌زاران نشستی. حرف‌های تو چشمه احساس هر انسان آزاده‌ای را می‌جوشاند. چراغ عمرت هر جا که هستی روشن باد

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۹

همت و کار مضاعف فیروزآبادی



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed