چندی پیش آقای هادی خرسندی مصاحبهای با رادیو زمانه انجام داده بود و شهرزاد سمرقندی در باره سخنرانی خرسندی و حضور او در مراسم خاکسپاری مرضیه، از این طنزپرداز خوش ذوق سئوالاتی کرده بود . من هم این مصاحبه را خواندم و بعد از خواندن نظراتم را در کامنتی مفصل زیر مصاحبه قرار دادم و کامنتدونی زمانه نوشت نظر شما پس از تایید دبیر وبسایت منتشر میشود. بعد از 24 ساعت دیدم نظراتم منتشر نشد
دوباره رفتم و اعتراض کردم و نوشتم چرا کامنت مرا منتشر نکردید من به کسی توهین و اهانتی نکردم جوابی دریافت نکردم رفتم و در صفحه شخصی هادی خرسندی و زیر لینک همان مصاحبه نوشتم هادی جان نمیدانم چرا رادیو زمانه کامنت مرا منتشر نمیکند و به جدم قسم به کسی هم توهین نکردم و خرسندی عزیز در پاسخ کامنت من در کمال فروتنی ایمیلی زده بود و نوشته بود همکار راديو زمانه گفت دوباره بفرستيد شايد اشتباه شده. يادش نميامد. ميتوانيد براي من هم بفرستيد . کامنتم را جایی ذخیره نکرده بودم تا کپی آن را دوباره بفرستم ولی مضمون آن را به یاد دارم و امروز مطالبی را هم به آن اضافه میکنم و همین جا قرار میدهم
بیشتر آنهایی که به خرسندی و مرضیه ایراد میگیرند و حتی با وقاحت مراسم ترحیم مرضیه را مجلس ترحیم دموکراسی میخوانند بویی از دموکراسی نبرده و برای انتخاب آزاد انسانها، ارزشی قائل نیستند میگویند مجاهدین از مرضیه استفاده سیاسی تبلیغاتی کردند خب بابا جان در همه جای این جهان و در همه کشورها، خیلی از هنرمندان توانایی هنری خود را صرف ایدهها و هدفها و باورهای سیاسی خود میکنند و حالا چه در جامعه دموکراتیک و چه در جامعه استبداد زده چه در خدمت به مردم و چه در خدمت به دیکتاتورها و این مسائل مختص فقط ما ایرانیان نیست
هنرمندانی را میبینیم که برای مثال برای ستاد انتخاباتی باراک اوباما هنرنمایی میکنند و یا از کاندیداتوری میر حسین موسوی حمایت میکند و یا هنرمندانی به محضر مقام مزخرف رهبری می روند و یا هنرمندانی هستند که برای احزاب و نهادهای سیاسی اجتمایی فعالیت میکنند و هنرمندانی زیادی هم جانشان را در راه اهداف و باورهای سیاسی خود میگذارند ویکتور خارا ،لورکا ، سعید سلطانپور و …
هم دیکتاتورها از تولیدات آثار هنری استفاده میکنند و هم آزادیخواهان ولی آنچه که در تاریخ ماندگار خواهد ماند و آیندهگان در مورد آن قضاوت خواهند کرد آثاری است که به هویت انسان ارزش میدهد چون رسالت هنرمند ترسیم حقیقت است و رسالت دیکتاتورهای ِضد هنر انکار حقیقت است.
و آنان که هنرشان را در خدمت به حکومت دیکتاتوری معامله میکنند و چون چهره ای دروغین از دیکتاتور عرضه میکنند هیچگاه آثارشان ماندگار نخواهند بود و بر عکس آثار شگرف و به یاد ماندنی و به قول ریتسوس بزرگترین نمونه های مقاومت، در زمان بزرگترین ظلم ها به وجود آمده اند. و این چنین است برتولد برشت در سالهای جنگ و تبعید آثار شگرف خلق میکند و این چنین است غزلیات آتشین فرخی یزدی در حکومت زور و استبداد بینظیر میشود و در آثار سیاسی پیکاسو در تبعید وقایع سیاسی در نگاهی هنرمندانه ارزش و اعتبار ویژه کسب میکند
یادمان نرود زمانی که فاشیزم در اروپا حکومت میکرد، فاشیستها هنر آونگارد را پوچ و بیمعنی تلقی میکردند ولی از همین هنر نامفهوم و بیمحتوا بیشترین ترس را داشتند
وقتی هویت و حرمت ایرانی به دست گروهی جلاد انکار میشود و هزاران جوان و نوجوان اعدام و زندان شکنجه میشوند و دست و پایشان را قطع میکنند و سنگسار میکنند و زنان را از حقوق انسانی منع میکنند وظیفه هنرمند متعهد چیست؟ تا زمانی که تبعید است هنرمند، نمایش نویس، نقاش، طنزپرداز، نویسنده، آوازه خوان چیزی را مینویسد و یا نقاشی میکند یا میخواند که دیده است و حس کرده است خب در این شرایط هنرمندانی مثل مرضیه و یا ساعدی و یا خرسندی میآیند و از حرمت انسانی دفاع میکنند و انسانیت را در آثارشان انعکاس میدهند
ولی بسیاری از هنرمندان هم هستند چه در لوس آنجلس و چه در جاهای دیگر ترجیح میدهند میدان فعالیتشان متفاوت باشد و ذوق هنریشان را صرف چیز دیگری بکنند و به کسب و کار صرفاً هنری بپردازند. خب رژیم هم تبلیغات میکند پول خرج میکند تا بین هنرمندان همزبان و همصدا و همقدم پیدا کند عواملش را به خارج کشور میفرستد تا با وعده و وعید و امتیازات هنرشان را به خدمت بگیرد و اگر بدلیل بیآبروییهای ویژه اش در خارج نتواند هنرمند را همدست خود درآورد حداقل میخواهد کاری به کارش نداشته باشند و پاپیچ جنایتهایشان نشوند و خط قرمزها را رد نکنند
خب تو این شرایطی که هر صدایی از جنس آزادی در گلو خفه میشود، مرضیه تصویر دیگری از هنرمند ایرانی نشان میدهد از مال و ملک و جان و فرزند و وابستگیهای عاطفی و مهمتر از همه از خاک وطنش در 71 سالگی دل میکند تا هنرش و صدایش را ناقوس مرگ رژیم آخوندی کند اذان را باصدای خودش میخواند تا به آخوندهای زنستیز نشان دهد اگر با اختیار و نه به اجبار مذهب را بپذیرد میتوان حتی موذن باشد و پیش نماز مردها هم باشد و امروز کسانی که مرضیه را به خاطر انتخاب سیاسی اش مورد حمله و هتاکی قرار میدهند، و نان میان تهی دموکراسی خود را برای چندمین بار در تجارتخانه ابدی خود در بازار اینترنت به حراج میگذارند بویی از دموکراسی نبرده و برای انتخاب آزاد انسانها، ارزشی قائل نیستند
دوباره رفتم و اعتراض کردم و نوشتم چرا کامنت مرا منتشر نکردید من به کسی توهین و اهانتی نکردم جوابی دریافت نکردم رفتم و در صفحه شخصی هادی خرسندی و زیر لینک همان مصاحبه نوشتم هادی جان نمیدانم چرا رادیو زمانه کامنت مرا منتشر نمیکند و به جدم قسم به کسی هم توهین نکردم و خرسندی عزیز در پاسخ کامنت من در کمال فروتنی ایمیلی زده بود و نوشته بود همکار راديو زمانه گفت دوباره بفرستيد شايد اشتباه شده. يادش نميامد. ميتوانيد براي من هم بفرستيد . کامنتم را جایی ذخیره نکرده بودم تا کپی آن را دوباره بفرستم ولی مضمون آن را به یاد دارم و امروز مطالبی را هم به آن اضافه میکنم و همین جا قرار میدهم
بیشتر آنهایی که به خرسندی و مرضیه ایراد میگیرند و حتی با وقاحت مراسم ترحیم مرضیه را مجلس ترحیم دموکراسی میخوانند بویی از دموکراسی نبرده و برای انتخاب آزاد انسانها، ارزشی قائل نیستند میگویند مجاهدین از مرضیه استفاده سیاسی تبلیغاتی کردند خب بابا جان در همه جای این جهان و در همه کشورها، خیلی از هنرمندان توانایی هنری خود را صرف ایدهها و هدفها و باورهای سیاسی خود میکنند و حالا چه در جامعه دموکراتیک و چه در جامعه استبداد زده چه در خدمت به مردم و چه در خدمت به دیکتاتورها و این مسائل مختص فقط ما ایرانیان نیست
هنرمندانی را میبینیم که برای مثال برای ستاد انتخاباتی باراک اوباما هنرنمایی میکنند و یا از کاندیداتوری میر حسین موسوی حمایت میکند و یا هنرمندانی به محضر مقام مزخرف رهبری می روند و یا هنرمندانی هستند که برای احزاب و نهادهای سیاسی اجتمایی فعالیت میکنند و هنرمندانی زیادی هم جانشان را در راه اهداف و باورهای سیاسی خود میگذارند ویکتور خارا ،لورکا ، سعید سلطانپور و …
هم دیکتاتورها از تولیدات آثار هنری استفاده میکنند و هم آزادیخواهان ولی آنچه که در تاریخ ماندگار خواهد ماند و آیندهگان در مورد آن قضاوت خواهند کرد آثاری است که به هویت انسان ارزش میدهد چون رسالت هنرمند ترسیم حقیقت است و رسالت دیکتاتورهای ِضد هنر انکار حقیقت است.
و آنان که هنرشان را در خدمت به حکومت دیکتاتوری معامله میکنند و چون چهره ای دروغین از دیکتاتور عرضه میکنند هیچگاه آثارشان ماندگار نخواهند بود و بر عکس آثار شگرف و به یاد ماندنی و به قول ریتسوس بزرگترین نمونه های مقاومت، در زمان بزرگترین ظلم ها به وجود آمده اند. و این چنین است برتولد برشت در سالهای جنگ و تبعید آثار شگرف خلق میکند و این چنین است غزلیات آتشین فرخی یزدی در حکومت زور و استبداد بینظیر میشود و در آثار سیاسی پیکاسو در تبعید وقایع سیاسی در نگاهی هنرمندانه ارزش و اعتبار ویژه کسب میکند
یادمان نرود زمانی که فاشیزم در اروپا حکومت میکرد، فاشیستها هنر آونگارد را پوچ و بیمعنی تلقی میکردند ولی از همین هنر نامفهوم و بیمحتوا بیشترین ترس را داشتند
وقتی هویت و حرمت ایرانی به دست گروهی جلاد انکار میشود و هزاران جوان و نوجوان اعدام و زندان شکنجه میشوند و دست و پایشان را قطع میکنند و سنگسار میکنند و زنان را از حقوق انسانی منع میکنند وظیفه هنرمند متعهد چیست؟ تا زمانی که تبعید است هنرمند، نمایش نویس، نقاش، طنزپرداز، نویسنده، آوازه خوان چیزی را مینویسد و یا نقاشی میکند یا میخواند که دیده است و حس کرده است خب در این شرایط هنرمندانی مثل مرضیه و یا ساعدی و یا خرسندی میآیند و از حرمت انسانی دفاع میکنند و انسانیت را در آثارشان انعکاس میدهند
ولی بسیاری از هنرمندان هم هستند چه در لوس آنجلس و چه در جاهای دیگر ترجیح میدهند میدان فعالیتشان متفاوت باشد و ذوق هنریشان را صرف چیز دیگری بکنند و به کسب و کار صرفاً هنری بپردازند. خب رژیم هم تبلیغات میکند پول خرج میکند تا بین هنرمندان همزبان و همصدا و همقدم پیدا کند عواملش را به خارج کشور میفرستد تا با وعده و وعید و امتیازات هنرشان را به خدمت بگیرد و اگر بدلیل بیآبروییهای ویژه اش در خارج نتواند هنرمند را همدست خود درآورد حداقل میخواهد کاری به کارش نداشته باشند و پاپیچ جنایتهایشان نشوند و خط قرمزها را رد نکنند
خب تو این شرایطی که هر صدایی از جنس آزادی در گلو خفه میشود، مرضیه تصویر دیگری از هنرمند ایرانی نشان میدهد از مال و ملک و جان و فرزند و وابستگیهای عاطفی و مهمتر از همه از خاک وطنش در 71 سالگی دل میکند تا هنرش و صدایش را ناقوس مرگ رژیم آخوندی کند اذان را باصدای خودش میخواند تا به آخوندهای زنستیز نشان دهد اگر با اختیار و نه به اجبار مذهب را بپذیرد میتوان حتی موذن باشد و پیش نماز مردها هم باشد و امروز کسانی که مرضیه را به خاطر انتخاب سیاسی اش مورد حمله و هتاکی قرار میدهند، و نان میان تهی دموکراسی خود را برای چندمین بار در تجارتخانه ابدی خود در بازار اینترنت به حراج میگذارند بویی از دموکراسی نبرده و برای انتخاب آزاد انسانها، ارزشی قائل نیستند
0 نظرات:
ارسال یک نظر