مدتی است که رژیم از سلسله عملیات پیچیده امنیتی، که موجب دستگیری بسیاری از فعالان حقوق بشر در ایران شده است خبر میدهد ، و به نشخوار اباطیل بر علیه فعالین حقوق بشر میپردازد.
نیروهای امنیتی و قوه قضائیه با حملات هماهنگ شده سایتهای مربوط به فعالان حقوق بشر را مسدود کرده و از کشف شبکه سازمان یافته جنگ سایبری ِ سازمان سیا و شبکه جاسوسی در فضای اینترنت، را در زسانههای دولتی انعکاس داده است .
رژیم بر این گمان است که با یورش به منازل فعالین و بادستگیری و بازداشت، میتواند در ایران برای همیشه از کابوس ِ هراسآوری که خواب و آرامش از پس ماندههای ولایت فقیه ربوده است، رهایی یابد.
از خبرگزاری فارس و سایت گرداب و کیهان صد نقاره با صدای ناهنجار بلند شد و از ترفند کهنه وابسته بودن فعالان به بیگانگان و سازمان سیاه و مجاهدین گرفته تا حمایت مالی سازمان سیا و براندازی نرم و جاسوسی و جنگ سایبری، و خلاصه پروژهسازی علیه فعالان حقوق بشر را باز خوانی کردند
این صداها ابتدا از دهان بازجویان ِدست آموز لاجوردی یعنی شریعتمداری و خبرگزاری امنیتی فارس بیرون آمد که نشان میداد آبشخور اصلی آن ذهن و دهان گندیده دستگاه اختناق و شکنجه، کودتاچیان است که در اوج درماندگی به چنین دستاویزی بیبنیاد چنگ آویخته است
واکنش کینه توزانه رژیم در فضای اینترنت علیه فعالین حقوق بشر بر کسی پوشیده نیست ولی همنوا و همصدا شدن با آنها برای کسانی که قدم و قلمی در راه آزادی زندانیان سیاسی در بند، در این فضای مجازی برداشتهاند ممکن است شما را به تعجب وا دارد
مجتبی سمیع نژاد در قمار عاشقانه با طرح چند سئوال مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران را زیر علامت سئوال میبرد و عملاً این تشکل و احمد باطبی سخنگوی مجموعه را به دروغگویی و بزرگنمایی کذب و به عدم شفافیت منابع مالی متهم میکند
مجتبی در این مقاله نگرانی خود را از بازداشت فعالان حقوق بشر ابراز میدارد و خطاب به مجموعه فعالان حقوق بشر مینویسد « این بزرگنماییها بیش از هر چیز دودش در چشم بازداشتیها و فعالان حقوق بشر در داخل ایران میرود » ولی اصلاً نگران این نیست که خود این مقالات و نوشتهها او دستاویزی برای اعمال فشار از جانب دیکتاتوری ولایت فقیه به فعالین حقوق بشر میشود!
حالا اصلاً کاری به درست و یا غلط بودن اتهامات و اظهارات سمیعنژاد نداریم و در صدد پاک کردن سئوالات او نیستم و خود مجموعه فعالان حقوق بشر سخنگو و نماینده دارند و بررسی و پاسخگو یی و شفاف سازی به عهده خود آنها است.
ولی سئوال این است آیا سمیعنژاد این ابهامات و سئوالاتش را نمیتوانست در طول این سالها که همکاری نزدیک با مجموعه داشت مطرح بکند؟ و یا لااقل قبل از دستگیری این فعالان حقوق بشر مطرح کند ؟ تا الان چماقی در دست رژیم نشود ؟
وقتی که بازجویان بند 2 الف سپاه، فعالین حقوق بشر را برای اعتراف گیری زیر فشار و شکنجه قرار میدهند تا به حمایت مالی سازمان سیا اعتراف کنند همزمان و در تقارن این کمک رسانی مجتبی هم از عدم شفاف بودن منابع مالی مجموعه فعالان حقوق بشر با آنها هم زیان میشود !!
آیا باید با ساز این سیاست علیل همنوا شد؟ الان که مجموعه فعالان حقوق بشر تبدیل به سیبل رژیم شده است، و زیر آماج ضربات رژیم قرار دارد، آیا با زیر سئوال بردن این تشکل فعالیت آنها را کدر و کم فروغ نمیسازید؟ اصلاً کدام تشکل را میشناسید که بدون ایراد و بدون خطا باشد!!
تمام این فعالان برای حفظ و دفاع از ارزشهای انسانی راه بند و زندان و شکنجه را بر خود هموار کردند. حمایت از زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر هم افتخاری است برای هر وبلاگنویس آزاده و وطن پرست و صف بردگی و آزادگی هم در محیط مجازی از همین نقطه مشخص میشود
پس چرا کسانی مثل مجتبی گاهی این چنین با ساز رژیم هماهنگ میشوند!! امیدوارم از سر صداقت و دلسوزی باشد. یادمان باشد اذیت و آزار و شکنجه این فعالان حقوق بشر نه به خاطر اعتقادات سیاسی بلکه برای دفاع از حقوق بشر است و اینها هیچ گونه اقدام خصمانه علیه حکومت انجام ندادند و از آنجایی که رژیم هیچ مبنایی برای متهم کردن این فعالین ندارد به راحتی آنها را به سازمان های سیاسی و بیگانه و... میبندد
با درس گرفتن از همه تجارب پیشین دیگر نباید عوامفریبی و فریبهای سیاسی نظام را خورد رژیم برای بقا خودش دست به هر حقهبازی و دجالیتی دست میزند و به دوران پایانیاش رسیده است پس خواسته و یا ناخواسته با قلم و قدم، هیزم بیار آتش افروزی رژیم نشویم تا روحیه یأس و انفعال و بیتفاوتی بر دلسوزان حقوق بشر حاکم شود
نیروهای امنیتی و قوه قضائیه با حملات هماهنگ شده سایتهای مربوط به فعالان حقوق بشر را مسدود کرده و از کشف شبکه سازمان یافته جنگ سایبری ِ سازمان سیا و شبکه جاسوسی در فضای اینترنت، را در زسانههای دولتی انعکاس داده است .
رژیم بر این گمان است که با یورش به منازل فعالین و بادستگیری و بازداشت، میتواند در ایران برای همیشه از کابوس ِ هراسآوری که خواب و آرامش از پس ماندههای ولایت فقیه ربوده است، رهایی یابد.
از خبرگزاری فارس و سایت گرداب و کیهان صد نقاره با صدای ناهنجار بلند شد و از ترفند کهنه وابسته بودن فعالان به بیگانگان و سازمان سیاه و مجاهدین گرفته تا حمایت مالی سازمان سیا و براندازی نرم و جاسوسی و جنگ سایبری، و خلاصه پروژهسازی علیه فعالان حقوق بشر را باز خوانی کردند
این صداها ابتدا از دهان بازجویان ِدست آموز لاجوردی یعنی شریعتمداری و خبرگزاری امنیتی فارس بیرون آمد که نشان میداد آبشخور اصلی آن ذهن و دهان گندیده دستگاه اختناق و شکنجه، کودتاچیان است که در اوج درماندگی به چنین دستاویزی بیبنیاد چنگ آویخته است
واکنش کینه توزانه رژیم در فضای اینترنت علیه فعالین حقوق بشر بر کسی پوشیده نیست ولی همنوا و همصدا شدن با آنها برای کسانی که قدم و قلمی در راه آزادی زندانیان سیاسی در بند، در این فضای مجازی برداشتهاند ممکن است شما را به تعجب وا دارد
مجتبی سمیع نژاد در قمار عاشقانه با طرح چند سئوال مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران را زیر علامت سئوال میبرد و عملاً این تشکل و احمد باطبی سخنگوی مجموعه را به دروغگویی و بزرگنمایی کذب و به عدم شفافیت منابع مالی متهم میکند
مجتبی در این مقاله نگرانی خود را از بازداشت فعالان حقوق بشر ابراز میدارد و خطاب به مجموعه فعالان حقوق بشر مینویسد « این بزرگنماییها بیش از هر چیز دودش در چشم بازداشتیها و فعالان حقوق بشر در داخل ایران میرود » ولی اصلاً نگران این نیست که خود این مقالات و نوشتهها او دستاویزی برای اعمال فشار از جانب دیکتاتوری ولایت فقیه به فعالین حقوق بشر میشود!
حالا اصلاً کاری به درست و یا غلط بودن اتهامات و اظهارات سمیعنژاد نداریم و در صدد پاک کردن سئوالات او نیستم و خود مجموعه فعالان حقوق بشر سخنگو و نماینده دارند و بررسی و پاسخگو یی و شفاف سازی به عهده خود آنها است.
ولی سئوال این است آیا سمیعنژاد این ابهامات و سئوالاتش را نمیتوانست در طول این سالها که همکاری نزدیک با مجموعه داشت مطرح بکند؟ و یا لااقل قبل از دستگیری این فعالان حقوق بشر مطرح کند ؟ تا الان چماقی در دست رژیم نشود ؟
وقتی که بازجویان بند 2 الف سپاه، فعالین حقوق بشر را برای اعتراف گیری زیر فشار و شکنجه قرار میدهند تا به حمایت مالی سازمان سیا اعتراف کنند همزمان و در تقارن این کمک رسانی مجتبی هم از عدم شفاف بودن منابع مالی مجموعه فعالان حقوق بشر با آنها هم زیان میشود !!
آیا باید با ساز این سیاست علیل همنوا شد؟ الان که مجموعه فعالان حقوق بشر تبدیل به سیبل رژیم شده است، و زیر آماج ضربات رژیم قرار دارد، آیا با زیر سئوال بردن این تشکل فعالیت آنها را کدر و کم فروغ نمیسازید؟ اصلاً کدام تشکل را میشناسید که بدون ایراد و بدون خطا باشد!!
تمام این فعالان برای حفظ و دفاع از ارزشهای انسانی راه بند و زندان و شکنجه را بر خود هموار کردند. حمایت از زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر هم افتخاری است برای هر وبلاگنویس آزاده و وطن پرست و صف بردگی و آزادگی هم در محیط مجازی از همین نقطه مشخص میشود
پس چرا کسانی مثل مجتبی گاهی این چنین با ساز رژیم هماهنگ میشوند!! امیدوارم از سر صداقت و دلسوزی باشد. یادمان باشد اذیت و آزار و شکنجه این فعالان حقوق بشر نه به خاطر اعتقادات سیاسی بلکه برای دفاع از حقوق بشر است و اینها هیچ گونه اقدام خصمانه علیه حکومت انجام ندادند و از آنجایی که رژیم هیچ مبنایی برای متهم کردن این فعالین ندارد به راحتی آنها را به سازمان های سیاسی و بیگانه و... میبندد
با درس گرفتن از همه تجارب پیشین دیگر نباید عوامفریبی و فریبهای سیاسی نظام را خورد رژیم برای بقا خودش دست به هر حقهبازی و دجالیتی دست میزند و به دوران پایانیاش رسیده است پس خواسته و یا ناخواسته با قلم و قدم، هیزم بیار آتش افروزی رژیم نشویم تا روحیه یأس و انفعال و بیتفاوتی بر دلسوزان حقوق بشر حاکم شود
0 نظرات:
ارسال یک نظر