Recent Posts
شنبه، دی ۰۳، ۱۳۹۰
چهارشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۹۰
علی شیرهای دماغ سوخته و عزای سایبری
میخواستی قضیه اشرف و مجاهدین فیصله یابد و چای قند پهلو را هم روش بنوشی ولی توهٌم فرمودید و هواداران مجاهدین اجازه نداند و به علت زکام سعادت بساط دود و دم بیت، منقطع ماند و حتی دلقکهای بی بتهی تو در اینترنت مثل موش دم سوخته از این سو به آن سو میروند و عزای سایبری گرفتهاند. البته آنها هم خوب میدانند گرفتاری تو، فقط اشرف نیست! از اتمی گرفته تا تحریم ها و ایزولاسیون بینالمللی و اوضاع احوال قاراشمیش داخلی و خلاصه این که به هر جای این خیک ولایت انگشت بگذاری تا خود مرفق فرو میرود
این اشرف مثل خاری بیخ گلویت مانده، اشرفیان کسانی هستند که با مقاومت در برابر تو به تمام آزادیخواهان درس پایداری دادند، این را هر بچهی از دبیرستان گریخته میداند امٌآ به یک نکته هشیار باش بستن قرار گاه اشرف نمیتواند اشرفیان را نابود کند اشرفیها برای تعطیلات و یا از سر خوشی به عراق نیامدن و اشرفی هر جا که باشد مراسم تدفین حکومت تو را میچیند
و خودت هم میدانی آفتاب اقتدارت در ایران رو به زوال است تو که ادعایی همچو ولی مسلمین جهان به کولت بستی آبرویی برایت نمانده. تو آن قائد ورشکستهای که نیشتری به دست گرفته، و هر جا دملی در نظام میبینی صاف بهاش فرو میکنی تا غدههای فساد و اختلاس روی عبایت بریزد و آن را به چرکابهی مقدس که اسلام نامیدی تعمید میکنی
ممکن است آن مقام معظم آمریکایی که نبض بازار صلح طلبی را زیرکانه به چنگول گرفته و جهان، قدقد این مرغ کرچ آمریکایی را برای ایران ناشی از درد یک تخم دوزردهی نفیس بداند . امٌا این حرفها دیگر کلک مرغابی است که برای ما کلی هم بیات شده است و از دهان افتاده و مذاکره با آخوند جماعت چیز مسخرهی هجوی است البته با مقداری لابی گری و با مقداری جمله قصار، و آن روی بقال بازی اوباما است
سهشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۹۰
دوشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۹۰
آشنایی با تروریست هادی عامری که در سفر به آمریکا، نوری مالکی را همراهی می کند
هادي عامري از طرف سرلشگر پاسدار قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس سپاه، مالكي را در اين سفر كنترل ميكند كه از خطوط رژيم در مورد مجاهدين تخطي نكند!!
مشخصات.
هادي فرحان عبدالله العامري ملقب به ابو حسن عامري با نام ايراني هادي عامري در نظام ولايت فقيه رژيم آخوندي شناخته ميشود.
وي متولد 1333 استان ديالي است. همسر او ايراني وكرد مهاجر از شهر ايلام مي باشد. فرزندانش در ايران (كرمانشاه) زندگي مي كنند. (اين اطلاعات مربوط به 2007 است و آخرين وضعيت زندگي بچه هايش را نداريم)
هادي عامري يك خانه در ايران – تهران در شهرك سازماني مفتح سپاه ( شهرك سازماني فرماندهان قرارگاه رمضان و نيروي قدس سپاه ) در بلوار طاق بستان دارد.
سابقه فعاليت در ايران
- ابوحسن در سال هاي 1361 (1982) از مسئولين مجلس اعلاء درتهران بود.
- زمان جنگ ايران و عراق از فرماندهان گردانهاي نيروي زميني سپاه بود. مدتي از مسئولين معاونت اطلاعات و سپس مسئول عمليات 9بدر شد.
- در سال 1370 (1991) باقر حكيم (رئيس وقت مجلس اعلاي عراق) مسئوليت عمليات داخل خاك عراق را به وي محول كرد. ابو حسن با حفظ سمت مسئول عمليات 9 بدر، مسئوليت عمليات داخل عراق را نيز بر عهده داشت.
- در سال 1376 به رياست ستاد 9 بدر منصوب شد.
- پس از بركناري ابو علي بصري فرمانده 9 بدر، وي معاون ابو مهدي مهندس فرمانده 9 بدر شد.
- در سال 1381 (2002) وي بجاي ابو مهدي مهندس به فرماندهي سپاه بدر منصوب گرديد.
- هادي عامري در دانشگاه امام حسين سپاه دوره دافوس (دانشكده فرماندهي و ستاد) را گذرانده است.
سوابق هادي العامري در عراق
- پس از سقوط حكومت سابق و به هنگام شروع عمليات ورود نيروهاي 9 بدر به خاك عراق ، هادي عامري فرمانده محور مياني نيروهاي سپاه قدس (در پوش 9 بدر) را بعهده داشت . اولين بار از محور مهران وارد شهر بدره و كوت شد و سپس به عماره رفت. و فرماندهان قرارگاه ظفر رمضان (نيروي قدس سپاه) نيز به همراه عامري وارد خاك عراق شدند.
- عليرغم سقوط حكومت سابق, هادي عامري طي دوران بعد از سقوط دولت سابق روابط بسيار نزديكي با فرماندهان نيروي قدس برقرار كرده و بارها براي ارائه گزارش به آنها و همچنين گرفتن خط و خطوط كار به ايران سفر كرده است. (بعنوان يك افسر نيروي قدس)
- هادي عامري با بالاترين فرماندهان نيروي قدس سپاه سرلشگر پاسدار قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس و سرتيپ پاسدار ايرج مسجدي و سرتيپ پاسدار احمد فروزنده فرماندهان قرارگاه رمضان و ساير فرماندهان سپاه ارتباطات و جلسات تنگاتنگي در اين ساليان داشته و دارد و دستورات كارش را مستقيماً از سرلشگر پاسدار قاسم سليماني دريافت كرده و ميكند .
- بعنوان يكي از فرماندهان سپاه قدس بعداز سقوط دولت سابق مخفيانه به ايران ترددهاي متعددي براي دادن گزارش و دريافت خط و خطوط داشت. و نقش جدي در استقرار نيروهاي قدس بعداز سقوط دولت سابق و راه اندازي دستگاه تروريستي اش داشت از جمله ترددهاي مهم در آن زمان:
-در تاريخ 820131 از كوت به كرمانشاه رفت و در ايران جلساتي با فرماندهان نيروي قدس داشت.
- در تاريخ 820210 در كرمانشاه با ابوذر خالصي كه روز قبل از آن از بعقوبه به كرمانشاه آمده بود جلسه داشت و خط وخطوط جديد را از سرتيپ پاسدار جعفري دريافت كرد.
o در تاريخ 830209 در جلسه اي در اهواز با فرماندهان قرارگاه فجر شركت داشت و ملاقاتهايي نيز در منطقه مرزي با فرماندهان نيروي قدس داشته است .
- هادي عامري بعنوان نماينده از مجلس اعلا به مجلس عراق رفت و در مجلس قبل رئيس كميسيون امنيت و دفاع بود, مطابق خواسته رژيم آخوندي خط و خطوط امنيتي و طرحهاي ويژه اي كه با هدف سركوبي مخالفين, نحوه نفوذ شبه نظاميان بدر در ارتش و پليس و توطئه عليه مجاهدين را از اين طريق و در پوش قانون كميسيون امنيت دنبال ميكند.
دريافت حقوق از سپاه قدس :
- بعد از سرنگوني حكومت سابق طبق سندي كه اسامي بيش از 32000 نفر از عوامل نيروي بدر كه بعنوان اعضاي نيروي قدس در عراق حقوق دريافت ميكردند بدست مقاومت ايران رسيد (كه در لندن افشا شد) در اين سند ابوحسن (هادي) العامري بعنوان يكي از فرماندهان نيروي قدس سپاه با كد حقوقي اش 3829597 و شماره حساب بانكي او 3014 ذكر شده بود كه ميزان حقوق يك سرتيپ پاسدار را به او پرداخت ميكردند. (مبلغ 2601783 ريال در آن سند ذكر شده است)
فرمانده و پيش برنده خط ترور و جنگ طائفه اي در عراق
درسالهاي 84- 85 درزمان نخست وزيري جعفري كه بيان جبر وزيركشور بود، هادي العامري جهاز مركزي را بدستور خامنه اي بعنوان يك ارگان سراسري اداره كننده جوخه هاي ترور جهت كشتار مخالفان بكارگرفت واين ارگان درهماهنگي با نيروهاي بدر كه دروزارت كشورعراق بصورت گسترده اي درآن زمان نفوذ كرده بودند فعاليت تروريستي خود را گسترش داد .دروزارت كشور سرلشگر احمد الخفاجي ازمعاونين وزارت كشور و سرلشكر محمد نعمه معروف به ابوذوالفقار مدير نيروي پشتيباني وزارت كشور وابومنتظرحسيني همكاري نزديكي با هادي العامري دراين رابطه داشته اند وعلاوه برآن معين الكاظمي رئيس شوراي شهر بغداد و ابوجهاد مدير دفتر حكيم با وي همكاري ميكردند. هادي العامري از رياست كميسيون امنيت ودفاع مجلس حداكثر سواستفاده را در پيشبرد جوخه هاي ترور وحذف مخالفين كرد.
فرمانده شبكه ترور عليه نيروهاي ائتلاف
- درمرداد ماه سال 85 بعد از اجراي طرح امنيتي بغداد برعليه شبه نظاميان توسط نيروهاي آمريكائي، هادي العامري براساس توجيه نيروي قدس، شبكه هاي ترور جديدي برعليه نيروهاي آمريكائي دربغداد سازمان داد. اين شبكه هاي ترور با بخدمت گرفتن فرماندهان باسابقه وقديمي بدر بعنوان فرمانده واستفاده از عناصرانصار بدر وشبه نظامياني كه به ايران براي آموزش اعزام شده بودند ،سازماندهي شد .ازآن زمان اين شبكه ها بصورت گسترده وارد عمليات عليه نيروهاي ائتلاف درعراق با استفاده از بمب هاي جهت دار ،تك تيرقناسه وموشك هاي مختلف شدند كه تاكنون نيز اين فعاليت بصورت مخفيانه ادامه دارد . يكي ازكساني كه با وي دراين زمينه همكاري عملي دارد علي فكري در جادريه مسئول حركات(جنبشها) درجادريه بود
- هادي العامري عليرغم اينكه درظاهر مخالفت خود را با ادامه ترور وناامني درپارلمان مطرح ميكند ولي همزمان خود اداره كننده اصلي شبكه هاي عملياتي درارتباط با نيروي قدس درعراق بود. و در هماهنگي نزديكي نيز با ابومهدي مهندس وابومصطفي شيباني ازسرشبكه هاي اصلي تروريستي نيروي قدس درعراق فعاليت ميكرد.
- يكي ديگر ازفعاليت هاي هادي عامري مخالفت با شوراهاي بيداري وهمچنين مخالفت با تشكيل شوراهاي پشتيباني مربوط به تشكل هاي شيوخ بطورخاص دراستانهاي جنوبي عراق ميباشد . دراين رابطه هادي عامري درهمكاري با عمار حكيم پسرعبدالعزيز حكيم طي سال اخير فعاليت هاي مشترك گسترده اي را دنبال كرد.
مأموريت اصلي هادي العامري “نابودي مجاهدين در عراق“
- دريكي ازگزارشات محرمانه مجلس اعلي كه براي نيروي قدس به تهران ارسال شده آمده است :”جدي ترين فعاليت ابوحسن عامري نابودي منافقين شده است! .او مستمرا با شخصيتها وعناصرمختلف تماس گرفته و به اين و آن ميگويد عليه منافقين چكار بايد بكنند وبراي هركس تكليفي مشخص ميكند .او صبح تا ظهر در پارلمان كار ميكند و بعد از ظهر تا شب هم در دفترش مستمر فعاليت ميكند. ”
- مأموريت اصلي ابلاغ شده از فرماندهي نيروي قدس به هادي عامري “تمركز روي اخراج مجاهدين ازعراق“ است. از جمله خطوطي كه در اين رابطه دنبال كرده:
o در فروردين ماه سال 85 (آوريل 2006) نيروي قدس به هادي العامري ماموريت داد تا از طريق پارلمان جديد عراق توسط عوامل خود در پارلمان روي طرح اخراج مجاهدين از عراق كار كند. هادي العامري به همراه 6 تن ديگر از عوامل نيروي قدس درپارلمان عراق كميسيون طرح اخراج را از طريق كميسيون امنيت پارلمان در هماهنگي با كاظمي قمي سفير رژيم در عراق دنبال ميكنند.
o دراسفند ماه سال 1385 (مارس 2007) ازطرف نمايندگان ليست ائتلاف موحد درپارلمان عراق به رهبري ابوحسن عامري طرحي مطرح ميشود كه نيروهاي دولت عراق بايد دراطراف قرارگاه اشرف مستقرشده وعناصرعراقي را كه ميخواهند به اشرف ميروند كنترل كنند. هادي عامري دبيركل بدر بهمراه يك كميته هفت نفره ازنمايندگان ليست ائتلاف موحد درپارلمان كه شيخ جلال الدين صغير وعباس بياتي نيز درميان آنها بودند ،بسراغ جواد بولاني وزيركشور رفته وبه نمايندگي پارلمان مطرح ميكنند ،وزارت كشور بايد با نيروهاي تحت امرخود قرارگاه مجاهدين را محاصره نموده وكنترل آنجا را برعهده بگيرند و به اين ترتيب وزير كشور را تحت فشار قرار ميدهند .
o هادي العامري دريكي از جلسات داخلي بدر درباره مراحل اجراي هدف “نابودي مجاهدين اشرف“ گفت: “هدف ما اين است كه در قدم اول:
- كنترل پادگان اشرف را توسط ارتش از امريكاييها بگيريم
- سپس نفرات قرارگاه اشرف را سرشماري و وسايل و تجهيزاتشان را آمار گيري كنيم
- با كنترل در ورودي اشرف مانع هر ترددي به اشرف بشويم
- پرونده براي محاكمه قضايي تعدادي از آنها درست كنيم
- بجز محاكمه شوندگان مابقي را مجبور به بازگشت به ايران و يا ترك اشرف بكنيم. ”
- هادي عامري دراوائل ارديبهشت ماه 86 (مي 2007) در اجراي خط نيروي قدس اقدام به صدور يك بخشنامه براي عناصر بدر ددراستان ديالي نموده كه دراين بخشنامه ازآنها خواست نفرات عراقي را كه سراغ مجاهدين دراشرف ميروند ،شناسائي كنند . واسم ومشخصات وآدرس آنها را براي سازمان بدر گزارش نمايد . هادي عامري صريحا مطرح ميكند نفراتي كه به قرارگاه اشرف ميروند بعنوان تروريست محسوب ميشوند
- هادي عامري براي فشار آوردن به دولت عراق براي اخراج مجاهدين دراشرف يكسري پرونده هاي تهيه شده توسط وزارت اطلاعات ايران را ازشخص قاسم سليماني تحويل گرفته وبه مراجع قضائي عراق بعنوان شكايت براي پيگيري تحويل داده است
چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۰
حمله به سفارت انگلستان
وزیر امور خارجه ایتالیا جولیو ترتزی امروز در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسیده بود آیا ایتالیا تصمیم بر بستن سفارتخانه خود در تهران را دارد، گفت : در این مورد در حال تحقیق و بررسی با متحدین خود در اتحادیه اروپا هستیم و ما بلافاصله سفیر ایران در ایتالیا را برای توضیحات و تأمین امنیت دیپلمات های خود فراخواندیم منبع آنسا خبرگزاری ایتالیا
سهشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۹۰
شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۹۰
چهارشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۰
جمعه، آبان ۱۳، ۱۳۹۰
جوان اولان
این کتاب مجموعهای از مصاحبهها و نقل و قولها و مستندات، و به صورت موضوعی تنظیم و تفکیک شده است و شامل 605 صفحه است با حوصله تمام کتاب را دانلود کرده و خواندم تصاویری از بنیانگذاران مجاهدین در این کتاب منتشر شده که من جایی ندیده بودم قسمت عمده این کتاب مربوط به شخصیت و هویت محمد حنیف نژاد و دیدگاههای بنیانگذار محاهدین است و فصل های دیگر آن از ضربه 50 و زندان و زندگینامه سعید محسن و اصغر بدیع زادگان و اشعار و سرودها را در بر میگیرد
از آن جایی که سخن بسیاری از زبان مجاهدین در مورد بنیانگذاران شنیدهام دوست داشتم نظرات ملی مذهبیهای داخل را هم نسبت به بنیانگذاران بدانم در این کتاب بسیاری از ملٌی مذهبیها از جمله عزت اله سحابی – علی اکبر معین فر -تقی شامخی - محمد توسلی- لطف اله میثمی نوشته و مصاحبه کردهاند و نقل و قولهایی هم از مهندس بازرگان و آیت اله طالقانی در این کتاب ذکر شده و هم چنین نظرات دو همراه تا سال 47 و 48 که مایل به درج نام نبودند را هم میتوان مشاهده کرد
گفتیهای زیادی در این کتاب گنجانده شده و صحبتهای زیادی را هم که تا کنون نشنیده بودم از زبان مٌلی مذهبیها شنیدم و خواندم و چه خوب تاریخ در مورد افراد و شخصیتها قضاوت کرده و همچنان قضاوت خواهد کرد اگر در این کتاب از یکی دو صفحه از حرف های مغرضانه و حقد و کین لطف اله میثمی که در مورد مسعود رجوی زده است بگذریم، چون لطفی به شکل بسیار ناشیانهای کینه شتری خودش را در چند خط به نمایش گذاشته! ما هم البته گوشی دستمان است! ولی در
مجموع زنده یاد هدی صابر نه تنها در این کتاب بلکه در بیشتر نوشتجات و سخنرانیهایش
بنیانگذاران را الگو و تکیه گاه فکری خود میداند و در این کتاب آنها را «جوان اولان» مینامد
محمد آقا در محله نوبر تبریز بدنیا آمد محله مشروطه، محله ای که قبل از او مرحوم کربلایی علی مسیو ، جعفر آقا گنجه ای، حاج علی دواچی، تقی زاده، هشترودی،در این محله بودند و درهمان خیابانی که باقر خان هم در آن منزل داشت. محمد ذره ذره قدم به قدم خودش را ساخته بود نه رزمنده بود ، نه سرباز بود نه پدرش آدم جنگجویی بود ، نه از میدان جنگ بلند شده بود . یکی از بچههای مردم بود که مادرش هم زود فوت کرده و در دامان نامادری بزرگ شده بود . نامادراش خیلی انسان بود خیلی بزرگوار بود روایت او در تبریز مشهور بود در منزل پدر حنیف همیشه اعلامیه بود . پدرش آدم فعالی بود
حنیف جوان روح کاوشگری داشت دنبال مضامینی بود که مسئه حل کند به یک و دو منبع اکتفا نمیکرد به دنبال شناخت بود که راهنمای عمل باشد تا از آن علم مبارزه را پیدا کند و از آن استراتژی بیرون بیاورد. مراحل اولیه را طی کرده و به رشد عقلانی و معرفتی رسید تا در تحولات اجتماعی تأثیری جدی داشته باشد. پیش همه بزرگان آن دوره میرفت پیش آیت اله طالقانی دکتر سامی مهندس بازرگان دکتر سحابی به دیدار روحانیون قم هم میرفت و در جمعبندی به این رسیده بود که در این راه باید به خود تکیه کند .
شرایط خفقاق سیاسی حاکم بود، آن زمان ها میگفتند از هر پنج نفر یکی ساواکی است برای خروج از این بنبست حنیف گروهی با 200 نفر کادر را سازماندهی کرد
بی خود نیست که آقای تقی شامخی همسر زنده یاد هاله سحابی میگوید 44 سال از آشناییام با او سپری شده با مبارزین داخل و خارج هم بودهام و زیستهام، سنتی، غیر سنتی، اما مثلش، نیافتم فوق آدم نبود اما انسجامی در ایمانش داشت که از بقیه ممیزش میکرد همین .
وقتی در شهریور 50 مجاهدین لو رفتند و دستگیر شدند آقای طالقانی در مسجد هدایت احیا میگرفت ( ماه رمضان و شبهای قدر بود ) و از بچهها اسم میبرد و میگفت که اینها در زندان هستند و برایشان دعا میکرد و ایشان به خاطر مجاهدین تا دوسال در زاهدان و کرمان در تبعید بسر میبرد و در سال 52 از تبعید به تهران برگشد
مریم محسن خواهر سعید محسن میگوید بعد از انقلاب که مزار سعید و بچهها را در قطعه 33 پیدا کردیم، رفتیم سر مزار. در قطعه 33 خانم مسمندی در جستجوی مزار همسرش بود. خانم گفت که ما خیلی ندار بودیم. همسرم فوت کرد. 150 تومان برای قبر میخواستند، نداشتم بدهم. او را خاک کردند و آدرس مزار را ندادند. گفتند در قطعه خرابکاران دفن کردیم. گریه کردم. گفتم که جواب بچهها را چه بدهم؟ اما باز هم آدرس ندادند. شب، خواب شوهرم را دیدم. او گفت: « ناراحت نباشید . کنارشهیدانم. نور باران است » سپس آرامش پیدا کردم .
اصغر بدیع زادگان در دادگاه گفته بود رئیس دادگاه باید بیطرف باشد ولی شما بیطرف نیستید چرا که عکس شاه را بالای سرتان گذاشته اید یعنی به هر قیمتی باید از او حمایت کنید ! ما هم که با شاه مبارزه میکنیم پس نتیجه حکم مان معلوم است حکم ما قبل از دادگاه مشخص شده است و این دادگاه بیطرف نیست
وقتی اصغر را از بندی که سلولهای 1 تا 15 در آن قرار داشت برای اعدام میبردند همه
مارکسیست های بند به احترام او خبر دار ایستاده بودند
لازم به یاد آوری است که آیت الله شریعتمداری در نامهای به شاه خواستار لغو حکم اعدام بنیانگذاران مجاهدین شده بود و هم چنین آقای منتظری نامهای به خمینی نوشت تا به حکم اعدام بنیانگذاران مجاهدین اعتراض کند ولی خمینی سکوت اختیار کرد
متن نامه آیت اله منتظری به خمینی
در آستانه اعدام بنیانگذاران مجاهدین
باسمه تعالی
1392 صفر15
حضرت آیت الله العظمی مدظله العالی
پس از تقدیم سلام و تحیت به عرض عالی میرساند چنانچه اطلاع دارید عدهی زیادی از جوانهای مسلمان و متدین گرفتارند و عدهای از آنها در معرض خطر اعدام قرار گرفته اند. تصلب آنان نسبت به شعائر اسلامی و اطلاعات وسیع و عمق آنان بر احکام و معتقدات مذهبی، معروف و مورد توجه همه آقایان و روحانیین واقع شده است و بعضی از مراجع و جمعی از علماء بلاد اقداماتی برای تخلص آنان کردهاند و چیزهایی نوشته شده. به جا و لازم است از طرف حضرتعالی نیز در تائید و تقویت و حفظ دماء آنان چیزی منتشر شود . این معنی در شرایط فعلی ضرورت دارد چون مخالفین سعی میکنند آنان را منحرف قلمداد کنند البته کیفیت آن بسته به نظر حضرتعالی است. در خاتمه از حضرتعالی ملتمس دعای خیر می باشم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته – ح – ع – م
شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۰
کنگره آمریکا-استماع هیلاری کلینتون درکمیته خارجی کنگره
در این جلسه هیلاری کلینتون در مورد حفاظت کمپ اشرف چنین گفت:
من شخصاً بسیار متمرکز هستم که مطمئن شویم ما از سلامت ساکنان کمپ حفاظت کنیم. من، وزارتخانه من و این دولت بهشدت خشونتی را که منجر به مرگ در اشرف شد محکوم کردیم. ۳۶ نفر به واسطه خشونت در ۸ آوریل کشته شدند. ما داریم سعی میکنیم تا جاییکه میتوانیم یک نوع پوشش حفاظتی برای ساکنان را چهارمیخه ارائه کنیم. ما به کمیساریای عالی پناهندگان اعمال فشار کرده ایم که حضور بیشتری داشته باشد. در مورد نامگذاری هم در حال اقدام هستیم تا در سریعترین زمانبندی ممکن آن را تعیین تکلیف کنیم.
رز لهتینن رئیس کمیته خارجی کنگره:
من به شدت در مورد امنیت ساکنان کمپ اشرف در عراق نگران هستم. تعداد بسیاری از اعضای کنگره شامل اعضای ارشد که شامل خود من نیز می شود خواستار ارائه تعهد از سوی دولت در مورد تضمین حفاظت کمپ اشرف بوده ایم.
من به خودم فرصت می دهم که چند سوال بپرسم.
با توجه به اینکه دولت عراق مکرراً به تعهدات حقوق بشری و بین المللی خود نسبت به ساکنان اشرف پایبند نبوده است، وبا توجه به اعلام رئیس جمهور مبنی بر خروج نهایی نیروهای آمریکایی از عراق، ما باید مطمئن شویم که دولت ما با دولت عراق، با کمیساریای عالی پناهندگان و دیگران درگیر است تا از سلامت ساکنان اشرف اطمینان حاصل نموده و اهداف امنیتی درازمدت آنها را حل و فصل نماید.
هیلاری:
در رابطه با کمپ اشرف که عمیقاً نگران آن هستیم، ما مطلعیم که یک ابراز نگرانی مستمر و بسیار مشروع وجود دارد. ما تضمینهای کتبی از دولت عراق دریافت کرده ایم که با ساکنان اشرف به طور انسانی رفتار کند و اینکه ساکنان را به کشوری منتقل نکنند که دلایلی برای نگرانی از آنجا دارند. ما داریم بسیار سخت فشار میآوریم تا کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل با ساکنان اشرف و دولت کار کند تا آنها را به نقطه امنی برسانیم.
بِرَد شرمن:
فکر می کنم خیلی از ما این اعلان را در مورد کمپ اشرف دیده ایم که یک دختر چهارده ساله نگران اخراج است. ما هنگامی که از آن جا نیروهایمان را خارج کنید، با یک شرایط مشکل مواجه خواهیم بود. در گذشته چندبار جنایاتی بگفته بعضی از دوستان در آن جا وجود داشته است. مواردی که دهها تن کشته شده اند. گزارشهای خبری موجود است که مقامهای عراقی می گویند زیاد نگران این افراد نباشید، آنها در لیست تروریستی آمریکا هستند. چه اقداماتی انجام داده ایم تا مطمئن شویم هنگامی که عراق را ترک می کنیم کشتار دیگری در مورد ۳۴۰۰ تن از ساکنان کمپ اشرف صورت نگیرد؟ و اینکه چه اقدامی در ارتباط با بررسی حکم دادگاه برای خروج آنها از لیست انجام داده اید؟
هیلاری کلینتون:
آقای نماینده، در این دو مورد، به خصوص، به موجب حکم دادگاه استیناف واشینگتن و حکم ۲۰۱۰، وزارت خارجه در حال بررسی لیست است و یک تصمیم گیری وجود خواهد داشت. اما بررسی باید با دقت بسیار و عمیق و منصفانه صورت بگیرد و ما امیدواریم که به زودی تصمیم گیری شود. اضافه می کنم نامگذاری کنونی مانعی برای استقرار مجدد ساکنان اشرف در کشورهای اتحادیه اروپا نیست. و شرایط انسانی در کمپ اشرف نیز ارتباطی به نامگذاری مجاهدین در لیست ندارد. من فکر می کنم مهم است توجه کنیم که ما نیاز به این داریم تا هرچه در توان داریم به کار ببریم تا هرچه بیشتر نفرات را از کمپ قبل از پایان سال خارج کنیم . و ما تلاش می کنیم این کار را بکنیم. ما اساساً با سازمان ملل متحد و حتماً با ساکنان اشرف و دولت عراق داریم کار میکنیم که هرچه سریعتر ارزیابی از تمام نفرات را انجام دهیم و از اتحادیه اروپا و سایر کشورها خواسته ایم که به شکل مثبتی استقرار مجدد ساکنان اشرف که پناهندگی میگیرند را بررسی کنند. زیرا ما خواهان این هستیم که هرچه سریعتر تعداد نفرات را کاهش دهیم.
رزلهتینن: با تشکر خانم وزیر، آقای روهراباکر بفرمایند.
روهراباکر:
خانم وزیر خوش آمدید،
شما گفتید که ما تمام توانمان در مورد کمپ اشرف را به کار برده ایم. شما تمام توان خود برای کمپ اشرف را به کار نبرده اید. الان ۵۰۰ روز است که دادگاه حکم کرده است که این نامگذاری تروریستی را مجدداً بررسی کنید و این زمان بسیاری است تا بتوان فهمید که مشکل چیست؟ بقیه مردم سراسر دنیا تصمیم گرفتند که آنها در لیست نباشند. بنابراین ما آن چه که می توانستیم انجام ندادیم. امیدوارم که شما این کار را بکنید تا ما مطمئن شویم که مجددا کشتاری صورت نگیرد که می توانست انجام نشود. ما به طور رسمی از وزارتخارجه خواستیم یک گزارش رسمی از قتل عام در کمپ اشرف به ما بدهد. آیا به این کار تن خواهید داد؟ چون به ما گفته شده است که این کار را خواهید کرد. یا اینکه از آن تعهدی که دادید عقب نشینی خواهید کرد؟
هیلاری کلینتون:
آقای نماینده ما قطعا اطلاعاتی را که بتوانیم به شما خواهیم داد
روهراباکر:
اوه، اوه، ”بتوانیم“ به نظر می رسد که عبارتی برای خلاص شدن از سؤال باشد. شما به طور قطع اطلاعات وزارتخانه خود را دارید. آیا شما آن را برای کنگره تهیه خواهید کرد؟ یک درخواست از کنگره از شما انجام گرفته است، آیا به آن تن خواهید داد؟
هیلاری کلینتون:
ما قطعا به آن تن خواهیم داد. نکته این است که نمیتوانیم به شما بگوییم محتوای آن چه خواهد بود. این منظور من از آن جواب بود.
رز:
قاضی تد پو بفرمایید؛
تد پو:
متشکرم خانم وزیر و متشکرم خانم رئیس، من سعی میکنم که مستقیم بروم سر اصل مطلب، هنگامی که ما برای آخرین بار در همین اتاق با هم صحبت کردیم، ما در مورد حفاظت ساکنان کمپ اشرف صحبت کردیم. این در ماه مارس بود. بعد در ماه آوریل سربازان عراقی داخل کمپ اشرف شدند و ساکنان کمپ اشرف را بقتل رساندند. در مورد اینکه این امر چگونه رخ داد اختلاف نظر هست ولی این حمله رخ داد . در حال حاضر در ۳۱ دسامبر آمریکا دارد عراق را ترک میکند. من نمیخواهم در مورد آن بحث کنم اما همچنین در روز ۳۱ دسامبر مالکی این را واضح ساخته است که کمپ بسته خواهد شد.
هنگامی که در تابستان امسال ما در عراق بودیم، رئیس روهراباکر، من و تعداد دیگری از اعضای همین کمیته، در مورد موضوع کمپ اشرف با مالکی ملاقات کردیم. او بسیار عصبانی شد. ما میخواستیم برویم و کمپ را ببینیم. او مانع دیدار ما شد. بعد هنگامی که در هلی کوپتر در حال گشتن و دیدن عراق بودیم فهمیدیم که به واسطه آن مباحثه با او، از ما دعوت شده است که کشور را ترک کنیم. اما اصلی ترین چیزی که او در مورد نحوه برخورد عراق با کمپ اشرف گفت نامگذاری آمریکا در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران بود. او تمام وقت خود را به این اختصاص داد که توضیح دهد که دلیل اینکه با آنها این برخورد میشود این است که شما، یعنی آمریکا، آنها را به عنوان یک سازمان تروریست خارجی نامگذاری کرده اید. نگرانی اول من سلامت ساکنان کمپ اشرف است هنگامی که ۳۱ دسامبر فرا میرسد. این افراد در نگرانی هستند. ۸۵ نفر این افراد، برخی از آنها شهروند آمریکا و بقیه آنها که در بین ۲۰۰۰ نفر، اقامت دائم آمریکا را دارا می باشند.
سوال من این است که ما چکار داریم میکنیم که این ضرب الاجل تمدید شود تا افراد بتواند کارهای لازم را از طریق سازمان ملل انجام دهند تا بتوانند از عراق به جای دیگری در دنیا بروند و ثانیا موضوع درازمدت تر، درمورد نامگذاری مجاهدین خلق، جملات شب گذشته شما در این رابطه برایم امیدوار کننده بودند. اینها دو موضوع و دو سوال من هستند، خانم وزیر.
هیلاری کلینتون:
آقای نماینده، من میتوانم به شما تضمین بدهم که من شخصاً بسیار متمرکز هستم که مطمئن شویم ما از سلامت ساکنان کمپ حفاظت کنیم. من، وزارتخانه من و این دولت به شدت خشونتی را که منجر به مرگ در اشرف شد، محکوم کردیم، مستقل از اینکه این چگونه رخ داد. شما درست میگویید. واقعیت این است که ۳۶ نفر به واسطه خشونت در ۸ آوریل کشته شدند. ما در حال مانیتور کردن وضعیت از نزدیک ترین شکلی که قادر هستیم می باشیم. ما هیچ ادّله ای مبنی بر اینکه حمله دیگری به اشرف قریب الوقوع است مشاهده نمی کنیم و به طور پیوسته از دولت عراق می خواهیم که خویشتن داری نشان دهد. همانگونه که قبلا در این جا گفتم ما از دولت عراق تضمین کتبی داریم که با ساکنان اشرف به طور انسانی برخورد کند، به تعهدات بین المللی خود تا هنگامیکه ساکنان اشرف در عراق هستند پایبند باشد، همانگونه که تاکنون بوده است، هیچ فردی را به هیچ کشوری که میتواند به واسطه عقاید سیاسی یا مذهبی مورد آزار و اذیت واقع شود منتقل نکند. لذا ما داریم سعی میکنیم تا جاییکه میتوانیم یک نوع پوشش حفاظتی برای ساکنین را چهارمیخه ارائه کنیم. ما همچنین به کمیساریای عالی پناهندگان اعمال فشار کرده ایم که حضور بیشتری داشته باشد، اقدامات بیشتری بکند و هر تعداد از مشخص کردن استاتوی افراد را که میتوانند انجام دهد. لذا این موضوعی است که باعث نگرانی جدی ما است و ما در جبهه های مختلف در حال حرکت هستیم. در مورد نامگذاری هم در حال اقدام هستیم که در سریعترین زمانبندی ممکن آن را تعیین تکلیف کنیم.
تد پو:
آیا در مورد نامگذاری، کادر و چارچوب زمانی داریم؟
هیلاری:
جناب نماینده من نمیتوانم مشخص تر از این پاسخ دهم. در سریعترین زمانبندی ممکن.
تد پو:
من مجددا از شما و دولت میخواهم که مطمئن شوید وقتی ۳۱ دسامبر فرا رسید، چیز بدی برای این آدمهای خوب در کمپ اشرف رخ نخواهد داد. تمام سیاست بازیها به کنار، ما باید به تعهدات خودمان پایبند باشیم. آنها، مجاهدین خلق ایران سلاحهای خود را به ما تحویل دادند . آنها باید موقعیت پناهندگی در جایی در دنیا بدست آورند سلامتی آنها مهمترین مسئله است. لذا من این امر را مجددا مورد تاکید قرار می دهم و خواستار آن هستم.
هیلاری:
من از درخواست شما سپاسگزارم. از نگرانیهای شما سپاسگزارم و آنها را خیلی جدی میگیرم
منبع خبر سایت همبستگی ملی .
پنجشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۹۰
خانوم کلینتون، به جای سفارتخانه مجازی در تهران، مسجد جامع مجازی بسازید
خانوم کلینتون، شما که برای به دست آوردن دل رژیم آخوندی اینقدر خلوص نیت نشان میدهید بهتر است به جای سفارتخانه مجازی، مسجد جامع مجازی درست کنید ! باور بفرمائید برای آخوند جماعت تو دل بروتر است ! نامش را هم مثلاً بگذارید مسجد الهیلاری آل کلینتون، و آلن ایر را هم سرایدار آن کنید که هر از گاهی با زبان شیرین فارسی در این مسجد مجازی برای بازدید کنندگان اینترنتی مثنوی مولوی و یا رباعی و دوبیتی بخواند!
هیلاری خانوم، اگر قصد دارید باز هم در دل آخوندها جای بیشتری باز کنید پیشنهاد میکنم خود را صیغه یک آخوند ریش بلند ِ عمامه پوش کنید ! باور بفرمائید هم کارهای بی ناموسی بیل را تلافی میکنید و هم با صیغه محرمیت، این نزدیکی به آخوندها را به لحاظ شرعی حلال می کنید ! و دیگر برای شما این روابط و نزدیکی مایه شرم نیست! و تازه مشگل گرین کارت و اقامت معتبر و رفت و آمد آخوند به آمریکا را هم حل میکنید
خلاصه از ما گفتن بود، شما که خوبی آخوندها را میخواهید و ما هم که خوبی شما را میخواهیم ! باور بفرمائید آخوندها از دست میروند و شما پشیمان میشوید و برای شما که دنبال سود هستید این پشیمانی سودی نخواهد داشت
جمعه، مهر ۱۵، ۱۳۹۰
دوشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۹۰
اعتراض هموطنان به حضور احمدی نژاد در نیویورک
گزارش فوروم ایرانیان از اعتراض هموطنان به حضور احمدی نژاد در نیویورک - 22 سپتامبر 2011
یکشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۰
تخم مرغ در تخم مرغ
قابل توجه مدافعین انرژی هستهای که میگویند مراکزهستهای محیط زیست را آلوده نمیسازند زیرا انیدرید کربنیک تولید نمیکند و اتمسفر آلوده نمیشود وصدمه به لایه اذن نمیرساند . البته کاملاً درست میگویند ولی در اصل پنهان شدن آدم پشت انگشت دست است زیرا کلیه راکتورهای اتمی ایزوتوپهای رادیو اکتیو تولید میکنند که برای سلامت و حیات جانداران بسیار خطرناک است
رادیو اکتیو علاوه بر تهدید نسلهای آینده، تهدید جدی برای محیط زیست است و زندگی روی زمین ، را در معرض خطر قرار میدهد و اگر زلزله و حوادث غیر مترقبه( مثل ژاپن) را هم نادیده بگیریم حادثه چرنوبیل نمونهای از خطای انسان درهدایت یک مرکز هستهای است
یکشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۰
دوشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۰
در کشوری که جان آدمی ارزش ندارد نمیتوان انتظار حفظ محیط زیست بود!
در کشوری که جان آدمی ارزش ندارد نمیتوان انتظار حفظ محیط زیست بود! البته ناگفته نماند کمسیون عمران سازمان ملل در قالب طرحهای زیست محیطی مرتباً کمک مالی و تخصصی در اختیار دولتها قرار میدهد و رژیم ایران هم پولهای هنگفتی از اعتبارات جهانی دریافت میکند ولی ظاهراً دستاوردش صرف خانه سازی در ونزوئلا و کمک به حزب الله و حمس و نا آرامیهای بغداد و افغانستان میشود و مسائل زیست محیطی از کمترین و یا اصلاً از اهمیتی برخوردار نیست
در کشورهای پیشرفته برای احداث سد و یا جاده و حتی زدن چاه در حیاط خانه و پیامدههای احتمالی آن مورد بررسی کارشناسانه قرار میگیرد. طی دو دهه گذشته در آذربایجان با احداث سدها و انتقال آب به شهرهای زراعی باعث کاهش آب و خشکی دریاچه ارومیه شده است البته دلایلی دیگری هم قید شده است ولی این بیکفایتی و بیلیاقتی حکومت فقط یقه ما ایرانیان را نگرفته بیچاره حیوانات و پرندگان زیبا و کمیاب که هر سال زمستان به دریاچه ارومیه مهاجرت و در آن جا زاد و ولد میکردند آنها از دست این رژیم در امٌان نبودند و همینطور باغهای میوه اطرف دریاچه با شورزار شدن ارومیه ظاهراً از بین میروند
هیچ کارشناس محیط زیست شناسنامه دار در این مملکت نیامده میزان آب مورد نیاز برای ادامه حیات این دریاچه را محاسبه کند و آمدند هی سد زدند تا نشان بدهند که چقدر حکومت اسلامی به امر آبادی عمران و توسعه توجه دارد
حالا هم که مردم غیور آذربایجان برای حفظ آب و خاکشان به خیابان آمدند و اعتراض میکنند انگ جدایی طلبی به آن میزنند و میگویند کمبود آب و خشکسالی عامل این فاجعه زیست محیطی شده است در حالی که درياچه «وان» در تركيه كه كمتر از 200 كيلومتر با درياچه اروميه فاصله دارد و از اقليمي مشابه برخوردار است نه تنها با مشكلات مرگبار درياچه اروميه روبرو نيست بلكه هم اينك يكي از قطبهاي بزرگ و درآمدزا براي صنعت گردشگري پررونق تركيه به شمار مي رود!
شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۹۰
سازمان ملل:مدارك و شواهد معتبر وجود دارد كه ايران براي ساخت سلاح هسته اي فعاليت مي كند
شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۰
دوشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۹۰
لابی بد نام حکومت آخوندی
بررسی بخشی از اسناد دادگاه فدرال واشنگتن
تهیه و تنظیم از حسن داعی برداشته شده از سایت
شنبه، تیر ۱۱، ۱۳۹۰
امداد رسانی به آخوندها
حاکمیت آخوندی برای برچسب تروریستی اتحادیه اروپا و آمریکا علیه مجاهدین حساب زیادی باز کرده بود و الان میبیند تمام این سرمایهگذاری یا دود شده و یا در شرف دود شدن است و از فرط فضیحت و افلاس، برای تحت الشعاع قرار دادن ضربات وارده از گردهمایی مجاهدین در پاریس چه کاغذ هایی که سیاه نمیکنند و چه گلو هایی که پاره نمیکنند
وزارت اطلاعات رژیم آخوندی در خارج از کشور دو جین از مزدوران تاریخ دررفته و همیشه در صحنه دارد که با آنها حشر و نشر مستمر دارد و آنها را وسیعاً علیه مجاهدین به کار گرفته است تا با نامه نگاری و دروغپردازی در نزد ارگانهای بینالمللی ، تحت عنوان « اعضای سابق مجاهدین» فضا را علیه مجاهدین بچرخاند و از مجاهدین در کشورهای غربی چهره اهریمنی بسازد
همین هفته قبل در صدای آمریکا و در برنامه افق که آقای سیامک دهقانپور مجری آن است مزدور کهنه کار مسعود خدابنده از طریق اسکایپ و از انگلستان در این برنامه شرکت داشت وطبق معمول با ارائه اطلاعات و شهادتهای دروغ وظیفهاش را برای امداد رسانی آخوندها انجام داد
جالب است که بدانید همین مزدور خدابنده و همسر انگلیسی او تا آنجایی که خبر دارم ممنوع الورود به آمریکا هستند و یک بار از طرف تریتا پارسی برای سخنرانی در کنگره آمریکا دعوت شده بودند و کلی هم رژیم برای سخنرانیاش در کنگره آمریکا حساب باز کرده و تبلیغ کرده بود امٌا مقامات آمریکایی مانع ورود آنها شدند و رژیم بور شد و برای توجیه در رسانههای حکومتی نوشتند بخاطر مشکلات تکنیکی و ویزایی خدابنده در کنگره شرکت نداشت در حالی که هم خدابنده و هم زنش هر دو تابعیت انگلیس را دارند و اصلاً به ویزا احتیاجی ندارند
ناگفته نماند من همان روز به وبلاگ آقای دهقانپور رفتم و اعتراض کردم و نکات فوق را اشاره کردم و آقای دهقانپور هم نظرات مرا در دو کامنتی که گذاشته بودم منتشر کرد
مدتی پیش هم مامور فرستاده شده وزارت اطلاعات ادوارد ترمادویان در بخش فارسی بی بی سی و در برنامه به عبارتی دیگر در سئوال و جوابهای عنایت فانی دروغهای رذیلانه را یکی پس از دیگری برای بینندگان بی بی سی به هم میبافت . البته دروغهای این مزدور زنگ زده شایان پاسخگویی نیست امٌا بد نیست در مورد این مامور صادراتی نگاهی به اسناد کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت بیاندازیم تا بفهمیم چرا این مزدور این چنین سُرو مُر و گنده
از زیر قبای آخوندها به اروپا میان بُر زده است و جلوی دوربین بی بی سی سبز شده است
ادوارد ترمادویان سربازی بود که در جنگ ایران و عراق به اسارت درآمده بود و در سال 1368 طبق تقاضای خودش به ارتش مجاهدین پیوست. شماره ثبت نامبرده در نزد صلیب سرخ ( 0685) است و چندین بار بطور خصوصی مورد مصاحبه صلیب قرار گرفته است . این فرد بخاطر جرایم اخلاقی که شرح آن به خط و امضای خود او موجود است از ارتش مجاهدین اخراج و سرانجام در بهمن 1380 به ایران بازگشته است .
هفت برگ سند ضمیمه است و به روشنی نشان میدهد که نامبرده ابتدا قصد داشت با کمک مجاهدین شخصاً به ایران باز گردد امٌا بعد پشیمان شده و ترجیح داده است از طریق قانونی با دولت عراق اقدام کند وی قبل از ترک قرارگاه مجاهدین، از تلاشهای یکایک دست اندرکاران برای رفاء و آسایش خود و همگنانش در خروجی ارتش مجاهدین سپاسگزاری کرده و تصریح نموده است « برای ما از چیزی دریغ نکردهاید »
ادوارد ترمادویان به همراه چند مزدور دیگر و به سرپرستی محمد حسین سبحانی در هتل مرمر تهران ، توسط حاج غلامی از مهرههای وزارت اطلاعات توجیه شده است . حاج غلامی قبل از اعزام این مزدوران به خارج از کشور از آنها 5 ساعت نوار تلویزیونی تهیه نموده و ماموریتهای آنها را در همین هتل در نشستهای متوالی و متعدد ابلاغ کرده است
سهشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۰
سر و صداهای اخیر در بالاترین
من هم مثل بسیاری از وبلاگنویسان هر از گاهی سری به سایت بالاترین میزنم و لینکهایش را بالا و پایین میکنم و از بعضی مطالب آن استفاده میکنم چند روز پیش متوجه شدم همزمان با گردهمایی مجاهدین در پاریس، ارتش سایبری رژیم از ترس افزایش اعتبار مجاهدین در صحنه داخلی و بینالمللی مرتباً لینکهای متفاوت بر علیه مجاهدین در سایت بالاترین ردیف میکرد . لینکهایی از قبیل کشتار مردم ایران و عراق بدست مجاهدین و یا از همکاری با صدام گرفته تا زندان داشتن و پول دادن به مقامات آمریکایی و یا داستانهای مسخره و ساختگی پولشویی و روابط نامشروع و در آوردن رحم زنان در اشرف و کشتن مخالفان در سازمان و یاوه گوییهای از این دست به کرات مشاهده میشد
و چنان این لینکهای مجاهد زدایی در بالاترین بالا گرفته بود که خر مهره وزارت اطلاعات در بالاترین الف مینو سپهر با نام کاربری آبنوس به شکل علنی در کامنت هایش از دیگر کاربران میخواست تا آی دی کاربران هوادار مجاهدین را شناسایی کنند و اطلاعات مربوطه به آنها را برایش ارسال کنند و یا بقول یکی از کاربران عملاً می خواست گشت ارشاد در بالاترین راه بیاندازد و بازجویی و کهریزکی کند درست مثل زندانهای رژیم
تو این گیر و دار وبلاگ گمنام گمنامیان چنان جو گیر شده بود که مرتباً چند جملهایی در وبلاگش علیه مجاهدین مینوشت و در بالاترین لینک میکرد و به امتیازاتش در بالاترین کیلو کیلو فخر میفروخت البته تا اینجا مسئله هیچ ایراد و اشکالی نداشت و هر کسی آزادی بیان دارد و میتواند نظرش را نسبت بر هر نیروی سیاسی ابراز کند ولی گمنام گمنامیان از حول حلیم تو دیگ آخوندها افتاده بود تا جایی که شروع کرد به سر هم بندی دروغهای رذیلانه و در یکی از پستهایش نوشه است
در تجمعی که اخیرا در پاریس برگزار شده است، مریم رجوی ادعا کرده است که مجاهدین خلق ، نماینده مردم ایران است و خواستار به رسمیت شناخته شدن مجاهدین خلق ، توسط دنیا شده است
رفتم و با نام وبلاگ خودم بادبان، کامنت در وبلاگش گذاشتم و نوشتم ( نقل به مضمون ) جناب گمنام گمنامیان چرا به دروغگویی افتادی من هم سخنرانی مریم رجوی را خواندم و هم دیدم چنین حرفی را که شما میزنید، هیچ وقت بیان نکرده است. شما نمیتوانید در عصر ارتباطات هر دروغی را تحویل مردم بدهید! اگر خانم مریم رجوی چنین حرفی را زده باشد و شما به من نشان بدهید اسمم را میگذارم هویچ ! و اگر نتوانید اثبات کنید پس دارید حرف مفت میزنید! بدون مدرک و سند این حرفهای شما هیچ ارزشی ندارد
.
دیدم کامنت من را این مدعی آزادی بیان و حقوق بشر منتشر نکرد امٌا برای روشنگری بعضی از خوانندگان لازم میدانم چند نکتهای را در این باب متذکر شوم
نکته قابل توجه این است که فقط و فقط کسی میتواند خودش را نمایند مردم ایران بداند که در یک همهپرسی و در یک انتخابات آزاد و مشروع و تحت نظارت ارگانهای بینالمللی و با رأی اکثریت مردم ایران شناخته بشود و خانم مریم رجوی و هم مجاهدین هیچ وقت در محافل بینالمللی خودشان را نماینده مردم ایران معرفی نکردند آنها همیشه خودشان را بعنوان نماینده مقاومت به دیگران معرفی کردند و اگر هم میبینید که سیمای آزادی و رسانههای مجاهدین خانم مریم رجوی را رئیس جمهور منتخب مقاومت معرفی میکنند به این معنی نیست که رئیس جمهور مردم ایران است
فقط در یک انتخابات آزاد و مشروع میشود رئیس جمهور تعیین کرد ولی چون کشور ما را آخوندها به گروگان گرفتهاند و امکان انتخابات آزاد هم عملی نیست پس در درجه اول باید حکومت را سرنگون کرد. در همه جای دنیا هم، هر نیرویی که بتواند حکومتی را ساقط کند تا انتخابات آزاد و مشروع برگذار کند، یک دولت موقت تشکیل میدهد. مجاهدین هم که سالهاست عزمشان را جزم کردند تا این رژیم را سرنگون کنند و سر سرنگونی آخوندها سر سوزنی هم کوتاه نمی آیند و در نتیجه سالهاست دولت موقت 6 ماهه تعیین کردند و رئیس جمهور این دولت موقت را هم از طرف این مقاومت خانم مریم رجوی اعلام کردند
خب مجاهدین میگویند اگر ما حکومت را سرنگون کردیم این دولت موقت و این هم رئیس جمهور موقت که گذینه ماست و اگر شما ( حالا هر نیروی دیگری که باشد) توانستید رژیم را سرنگون کنید شما دولت موقت و رئیس جمهور تعیین کنید و هیچ مشگلی نیست و ما هم حمایتتان میکنیم
مهم سرنگونی و رسیدن به یک انتخابات آزاد است و فقط در یک جامعه آزاد میشود نیروهای سیاسی را ارزیابی کرد جایی که همه آزادی بیان داشته باشند و حکومت نتواند افکار و ایدههای مخالف را سانسور کند. و با باج و تاراج و پول نفت، نیروی مخالف خود را در لیست تروریستی قرار دهد. تجربه نشان داده که نباید از حذف نیروهای دگر اندیش در جامعه خوشنود شد .
البته آنهایی که از کاسه بالاترین برای رژیم گدایی میکنند و با پیش شرط مزدوری، بر علیه مقاومت نعل وارونه میزنند برای ما تازگی ندارد حتی خود آنان نیز میدانند که هر نفسی که با کمک منابع مالی رژیم فرو میبرند مُمِد ّحیات آخوندها است و چون بر میآورند مفرح ذات ضد مردمیشان است
یکشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۹۰
پنجرهای رو به خانه پدرخوانده تروریسم
من برای اولین بار اسم محمد رضا مدحی را در یکی از تلویزیونهای ماهوارهای و از بلند گوی علیرضا نوریزاده شنیدم او بود که مدحی را در رسانهها مطرح کرد. نوریزاده خبرنگاری است که هفتهای چندین ساعت برنامه تلویزیونی دارد و اگر حوصله نشستن پای تجزیه و تحلیل او را داشته باشید ! میبینید که از مستراح بیت رهبری گرفته تا ناهار و شام آقا زاده ها، از همه چیز ظاهراً باخبر است ! امٌا این رویداد تراژدی کمدی سردار مدحی که یک باره با الماس فریب از تلویزیون حاج عزت ضرغامی سر در آورده نه تنها جالب توجه و قابل تأمل بلکه برای ما ایرانیان عبرت انگیز است
بعد از این قضیه سردار مدحی حداقل انتظار میرفت جناب نوریزاده یک عذر خواهی خشک و خالی از مردم بکند بالاخره سالها سال یاوهگوییها و خبرهای سوخته و تدارک دیده شده توسط وزارت اطلاعات را از این طریق به خورد مردم داده و بنا به گفته خود نوریزاده این سردا مدحی درواقع همان مهدی محقق بوده ، که 13 سال مرتباً با او در تماس بوده و خبرهای دست اول داخل ایران را برایش ارسال و او هم آنها را در طول این سالها رسانهای کرده و انعکاس میداده
ولی دیدیم جناب نوریزاده نه تنها قافیه را نباخته بلکه با وقاحت مخصوص به خود و طلبکارانه وارد مصاحبه و توضیح و توجیه شده، و جوری حرف میزد که انگار همه چیز را از قبل میدانست که البته مطابق همین اندیشه، رسواتر و بیآبروتر هم میشود. او حالا بعد از این آبروریزی آمده و میگوید اسناد مدحی فتو شابی بوده البته نوریزاده ظاهراً به یاد نمیآورد، ولی ویدئوهایش در یوتیوب هست میتوانید ببینید وقتی مدحی را معرفی میکند میگوید مدارکش را من چک کردم و به چندین متخصین نشان دادم اسناد و مدارکش همه معتبر هستند
و همان جا از حول حلیم به دیگ میافتد و اعلام میکند با سردار مدحی شروع کتاب مشترکمان را آغاز کردیم. نوریزاده طوری دیدار با مدحی را با آب و تاب تعریف و توصیف میکند که انگار مولانا جلال الدین به دیدار شمس تبریزی رفته است میگوید در نگاه او (سردار مدحی) جز محبت ندیدم یک دریا عشق و یک دریا محبت بود او را مثل یک درویش دیدم در نگاهش اندوه بود چندین مگابایت اطلاعات دارد! خزانهای از اطلاعات است و چرا بعضیها ناجوانمردانه به این سردار حمله میکنند ؟
جناب نوریزاده، مردم و نیروهای رادیکال که خط قرمز با حکومت آخوندی دارند خیلی زودتر از صاحبان ادعای اپوزیسیون دریافتند که اگر کسی از قبیل سردار مدحی در صدد نجات مردم بودند در واقع جایشان نه در صف وزارت اطلاعات و نه در سپاه پاسدارن و نه در کمیته حفظ نظام، بلکه درست رو در روی آنان بودند! اپوزیسیون رژیم بودن اساساً ثمره ایستادگی و مقاومت و پرداخت فدیههای گران است مگر میشود کسی سالیان سال در بالاترین سطوح نظام در کشتار و سرکوب جنبش سهیم باشد و یکباره نه تنها به جنبش آزادییخواهی بپیوندد بلکه دولت در تبعید تشکیل دهد و دبیرکل جنبش جمع یاران بشود
جناب نوریزاده مگر عقل و هوش و حواس جملگی از این جهان رخت بر بسته است ؟ و دیگر کسی نمیفهمد ! زدون ننگ خیانت از پیشانی سردار سپاه، جایی که مهر باطل تزویر بر آن سالهاست نقش بسته است، به این سادگیها نیست وای بر آنان که این نوع مزدوران را سبز میکنند و از آنان قهرمان میسازند
جمعه، خرداد ۰۶، ۱۳۹۰
مشخصات باغ پر نعمت مکتب ایرانی آخوندی
این نوشته را امشب در فیس بوک دیدم. بد نیست شما هم بخوانید
- در مکتب آخوندی دیدن موی سر زنهای خارجی و بیگانه از تلویزیون حلال است ولی زنهای هموطن و خودی حرام!ـ
- در مکتب آخوندی سرود ملی مقدسه، ولی دیدن آلت موسیقی که سرود با آن نواخته شده حرامه!ـ
- در مکتب آخوندی، هنری مثل موسیقی و رقص حرام است ولی افیونی مثل تریاک حلال!ـ
- در مکتب آخوندی کشورهای مسیحی و یهودی خداپرست، دشمن و کافرند، ولی کشورهای کوبا و روسیه و چین کمونیست، برادرند!ـ
- در مکتب آخوندی خنده و رنگهای شاد جلفه، ولی گریه و رنگ سیاه متانت!ـ
- در مکتب آخوندی، روزهایی که مردم دنیا تعطیلند ما کار میکنیم و روزهایی که مردم دنیا کار میکنند ما تعطیلیم!ـ
- در مکتب آخوندی صورت نامرتب و لباس و ظاهر دلگیر کننده داشتن، ارزشه، ولی صورت اصلاح شده و زیبایی و خوش تیپی ضد ارزش!ـ
- در مکتب آخوندی فقر و پابرهنگی فضیلته، ولی رفاه و ثروت رذیلت!ـ
- در مکتب آخوندی هر کجا که بخواهیم خصوصی سازی بکنیم و از مردم پول بگیریم و نفع داشته باشیم، اسمش رو میگذاریم "غیر انتفاعی!"ـ
- در مکتب آخوندی اسم بانکداری رو میگذارن "بدون ربا" ولی بالاترین رباها رو از مردم میگیرن!ـ
- مکتب ایرانی آخوندی چیز جدیدی نیست ، از همان زمانهای قدیم، پدرانمون اسم کچل رو میگذاشتن زلفعلی!ـ
- در مکتب آخوندی اسم پروژه فراری دادن مزاحمین رو میگذارن "فرار مغزها"!ـ
- در مکاتب دیگه، مُبلغهای دینی روابط جنسی رو برای خودشون حرام میدونن ولی برای بقیه مردم حلال، اما در مکتب آخوندی روابط جنسی برای مُبلغ دینی حلاله ولی برای بقیه مردم حرام!ـ
- در مکتب آخوندی کثیفترین گناه دنیا (دروغ) عادیه ولی دست دادن دختر و پسر غیر عادی!ـ
- در مکتب آخوندی قبل از اینکه خبر مهمی رو پخش کنن، اول تکذیبش میکنن!ـ
- در مکتب آخوندی به خاطر تقدس بکارت، بعد از اینکه پسر از دوست دختر خودش دور میشه، چون نمیتونه تا 30 سالگی باهاش ازدواج کنه، یا عقده ای میشه، یا برای ارضای نیازهای اولیه اش، دست به دامن فاحشه های خیابون میشه. اصلا ولش کن، کی گفته 15 تا 30 سالگی اوج توانایی استفاده از لذت جنسیه؟
- در مکتب آخوندی مهم این نیست که در داخل، چقدر فساد غوغا میکند، مهم این است که ظواهر مکتب در جامعه رو حفظ کنیم، و مهم اینست که کشورهای دوست، در خارج در مورد ما چه فکرمیکنند! چون اگر ظواهر رو حفظ نکنیم نمیتونیم ادعای رهبری مکاتب جهان رو داشته باشیم!ـ
- راستی خبر دارین در دنیا یک کشوری هست که بستن روسری برای همه زن ها اجباریه و اگه مردها سر و بدنشون رو با پارچه نپوشونن توسط پلیس دستگیر میشن؟! آیا شما جرات و تمایل دارین به عنوان توریست با همسرتون به اون کشور سفر کنین؟ یا بخواهین تو اون کشور سرمایه گذاری کنین؟ تعجب نکنین، اون کشور،کشور خودمونه با مکتب آخوندی، منتها از زاویه دید بقیه مردم جهان!ـ
- در مکتب آخوندی دختری که دنبال همسر مناسب میگرده، و در موقعیتی هست که به زیباییش نیاز داره، حق نداره موهای صورت و کرک سبیلش رو قبل از ازدواج برداره!ـ
- در مکتب آخوندی توی مراسم ها (عروسی، مهمانی یا مذهبی)، خانمها خودشون رو به شدت آرایش میکنن، ولی نه برای مردها بلکه برای خانمهای دیگر! (اشتباه نکنین، اونها همجنس باز نیستن!)ـ
- در مکتب آخوندی مشابه سایر مکاتب، خدا به نفع این مکتب مصادره شده، جمله مشترک همه مکاتب اینه:ـ
- خدا با ماست، نه با 3000 تا دین و مذهب و فرقه دیگر موجود در جهان!ـ
- کی گفته؟!ـ
- بابام!ـ
- در مکتب آخوندی فاحشه خونه ها رو با افتخار جمع کردیم ولی نمیدونیم چرا برای زنمون از محل کار تا منزل صد تا بوق میزنن؟! نکنه بعضی وقتها غیرت زیاد بی غیرتی میاره؟! ولش کن ظواهر جامعه مهمتره!ـ
- در مکتب آخوندی پلیس مخصوص مجرمان رانندگی (مجرمانی که جان انسانها را تهدید میکنند)، اسلحه ندارد، ولی پلیس مخصوص کنترل پوشش موی سر و جدایی دختر از پسر، اسلحه دارد، چون این برای ظواهر جامعه خطرناکتر است!ـ
- در مکتب آخوندی رمز بالا رفتن از هرم قدرت، حفظ ظواهر هست، نه صداقت. برای همینه که فقط ریاکارها میتونن از اون بالا برن!ـ
- مکتب آخوندی بالاترین آمار صدقه جهت دفع بلا در دنیا رو داره، ولی نمیدونم چرا هم فقر غوغا میکنه و هم آمار تصادفات و تلفات جاده های ایران ده برابر میانگین جهانیه؟!ـ
- در مکتب آخوندی همه میگن علم بهتر از ثروته، ولی در عمل همه دنبال ثروتند نه علم!ـ
- اون قدیما، چند نفر اومدند و بتها رو شکستند و گفتند خدا را بپرستید، ولی بعد از مرگشون، در مکتب ایرانی آخوندی، ما قبر خود اونها رو بت کردیم و پرستیدیم! میگن خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره، شاید ما، بین خودمون و رگ گردنمون نیاز به يك نفر واسطه داریم! حتماً همینطوره!ـ
- در مکتب آخوندی جمعه ها عاشقانه منتظر آمدن کسی هستیم که اگه بیاد، اولین کسانی که ازش اُردنگی میخورن خودمونیم!ـ
- در مکتب آخوندی، یک انسان برای ارضای نیازهای اولیه و ابتدایی خودش، باید جلوی مرگ معلق وارو بزنه و حتی از مطرح کردنشان هم خجالت بکشه!ـ
- در مکتب ایرانی آخوندی اسم خرافه رو میگذارن فرهنگ، و اسم فرهنگ رو میگذارن ابتذال!ـ
- کی میگه استدلالهای تمثیلی ضعیفترین نوع استدلاله؟ ما پایه های استوار بنای عظیم مکتب ایرانی آخوندی خودمان را بر روی همین تمثیلها و شعرها و شعارها بنا نهاده ایم، مثلاً:ـ
"اگر برهنگی تمدن است، پس حیوانات متمدن ترند!ـ
" و یا
"اگر غیرت از ایمان است، پس خروسها مؤمن ترند!" ـ
و یا ...ـ
- در مکتب ایرانی آخوندی نزدیک شدن دختر و پسر به همدیگر جهت شناخت، قبل از ازدواج، عیب است ولی جدا شدنشان با دو تا بچه بعد از ازدواج عیب نیست!ـ
- و در نهایت اینکه مکتب ایرانی آخوندی چیز بدی نیست، تنها بدی آن، کلمه "ایران" درون این مکتب میباشد که اگر آن را برداریم و با چیز دیگری جایگزین کنیم، مثل بقیه مفاهیم، برای مسئولین دلسوز کشور قابل تحملتر خواهد شد و خواهند فهمید که این مکتب همان بچه 32 ساله خودشونه!ـ
آیا هنوز هم فکر نمی کنید مکتب ایرانی آخوندی یک مکتب جدید و مستقل از سایر مکاتب است؟! ـ
لطفا این بیانیه را به دوستان خود ارسال کنید تا شاید طنین دلنواز مکتب ایرانی آخوندی به گوش مسئولینی که هنوز آن را درک نکرده اند برسد و بیشتر در جلوی آینه از خودشان متشکر شوند.ـ
شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۰
به بهار ، پرنده زندان
و چند ماه بعد بهار در بهار سال 61 در زندان اوین بدنیا آمد و وقتی چشم به جهان گشود شانس این را نداشت که در کنار مهر و لبخند پدر و مادرش باشد او تا چشم گشود با ستمکاران و بازجویان و شکنجهگران آشنا شد هنوز یک ماه داشت که او را به بند 246 اوین بردند و او را به مادران جوان زندانی این بند سپردند . مادران بند تلاش کردند تا بهار زنده بماند و این غنچه بهاری را ترو خشک کردند و به او شیر دادند و او را بزرگ کردند . در شبهای سرد زمسانی بند، خاله مرجان (2) برایش آواز خواند خاله مهین(3) برایش قصه ماهی سیاه کوچلو را تعریف کرد. و دیگر خالههای بند برایش شعر میسرودند در یکی از این شعرها خطاب به بهار آمده است
دل تنهائیت را بردار ، با همدلان پرواز کن تا اوج، و حماسه انسان آزاده را در ستیز با شب پرستان در سرودی به رنگ صبح بخوان، و خورشید را نظاره کن که همراه با گرمی خود به ضیافت بزرگ عشق میخواندد
وقتی بهار دو ساله شد پدر بزرگ و مادر بزرگش او را از زندان بیرون میآورند و مادر بهار هم چنان در زندان باقی میماند تا شش هفت سالگی به بهار اجازه ملاقاب با مادر را نمیدهند و این کودک برای دیدن مادر بیقراری و بیتابی میکند و بالاخره بازجویان و شکنجهگران اجازه میدهند تا مدتی بهار کوچلو در کنار مادر در زندان با او هم بند شود تا آرام بگیرد
بهار کم کم بزرگ میشود درس میخواند و تحصیل میکند امٌا مادران بند فراموشش نمیکنند و ماهی سیاه کوچلو خنجر بستهای را روی تکه پارچهای گلدوزی میکنند و برای بهار به بیرون از زندان میفرستند و روزی همانطوری که مادران بند 246 اوین برای او سروده بودند این پرنده زندان، دل تنهائیاش را برمیدارد و بسوی همدلانش در اشرف پرواز میکند. قطعه عکس پدر را که در دنیای کودکانهاش همیشه با او حرف میزد و درد دل میکرد، و ایستادگی نسل او را ره توشه سفر میکند و به راه میافتد. امید و رؤیاها و آرزوهای نسل خود را در کوله بارش تا آن سوی مرز به دوش میکشد
آن شب که حرامیان مالکی به اشرف شبیخون زدند من پای تلویزیون بودم و تلویزیون مجاهدین مرتباً اعلام میکرد که اشرف مورد تهاجم قرار گرفته دیگه نتوانستم بخوابم و تا صبح اول وقت به صفحه تلویزیون و فیس بوک چسبیده بودم و میدیدم بهار و یارانش ایستادن را برگزیده بودند و به چشم خود دیدم همدلان بهار تا پای جان به شعر سروده شده مادران بند پایبند بودند و حماسه انسان آزاد را در ستیز با شب پرستان در ضیافت بزرگ عشق در سرودی به رنگ صبح میخواندند
گل همیشه بهار، آرزوی سلامتات را دارم
….....................................................................................
(!)مجاهد خلق یدالله آبهشت
(२)مرجان خواننده محبوب از همبندان بهار بود
(३)مجاهد خلق مهین قریشی
شنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۰
چهارشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۰
آتش بیاران معرکه ملایان
وقتی شماری از مجاهدین اشرف به دست دژخیمان نوری مالکی به خاک و خون کشیده شدند بسیاری از هموطنان در باره این فاجعه مهیب به داوری نشستند. بیانیه ها و دیدگاههای دیگران، نسبت به این کشتار را به دقت خواندم بسیاری احساس تند و عمیق در برابر این فاجعه بزرگ داشتند و این کشتار دولت عراق را شدیداً محکوم و با ساکنان اشرف هم دردی کردند و عدهای هم فرصت را غنیمت شمرده و عرض ارادت به حاکمیت کردند و از برکات و مزایای این عملیات سخن گفتند
جالب اینکه مجاهدین را به گلوله بستن و آنها را با خودروهای هاموی زیر گرفتن و 34 نفراز آنها را کشتند و 330 نفر را مجروح کردند آن وقت بیبیسی و صدای آمریکا بجای مصاحبه با خانوادههای ساکنین اشرف و یا به جای مصاحبه با سخنگوی مجاهدین با اکبر گنجی و محسن سازگارا و علیرضا نوریزاده مصاحبه میکند انگار که مجاهدین در کشورهای اروپایی سخنگو ندارند و در عصر ارتباطات و اینترنت دسترسی به آنها امکانپذیر نیست !!
سایت جرس پا را فراتر هم گذاشته و بیانیه ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات را تحت عنوان نامه جمعی از بستگان پناهندگان اردوگاه اشرف به فعالین حقوق بشر را منتشر کرده است! که عوعوهای سگان و زوزهی گرگهای وزارت اطلاعات از سطر سطر این بیانیه به گوش میرسد. اگر راست میگوئید بنویسید این بستگان مجاهدین چه کسانی هستند! لطفاً در تاریکی و در سنگر رژیم چنگالهای خونآلود حاکمیت را شستشو ندهید آن هم با نام بستگان مجاهدین .
شما همان سبزهای هستید که هنوز با آخوندهای جنایتکار بده و بستان دارید و از ترس و نگرانی مسلط شدن مجاهدین بر سرنوشت مبارزه حاضر به حذف فیزیکی آنان هستید! امٌا در مبارزه عليه ديكتاتوري حاكم برايران، جا براي هيچ نيرويي كم نيست و از شركت فعال همه نيروها بايد استقبال كرد. و نگراني شما و این كه كسي رهبري را بربايد، زائد است، شرايط امروز با سي سال پيش متفاوت است. مردم با هوشياري مسير خودشان و رهبران خودشان را انتخاب مي كنند
مجاهدین بارها و بارها اعلام کردند هر کسی و هر جریان سیاسی بتواند مبارزه علیه ولایت فقیه را رهبری کند و به ثمر برساند با افتخار از آن حمایت میکند حتی اگر افرادی مثل موسوی و کروبی باشند که زمانی در جرم و جنایت رزیم سهیم بودند و پست و منصب داشتند
بنابراين از حذف نیروهای دگر اندیش خوشنود نباشید! بگذاريد كه مردم اين فرصت را داشته باشند كه همه گروهها را درصحنه عمل اجتماعي بشناسند و نسبت به آنها قضاوت کنند.مجاهدین و يا هر گروه ديگر هر عيب و ايرادي داشته باشند، در صحنه عمل و در شرايط دموكراتيك و آزاد دستشان رو خواهد شد . به جاي هدر دادن انرژي براي جدال عليه اين يا آن نيرو، فقط به مبارزه عليه دشمن اصلي، يعني خامنه اي فكر كنيد .
چهارشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۹۰
طنین نبض عشق تو
هم رفتی
یکه و تنها
از پشت میلهها
چون شهابی
از چشمان آسمان چکیدی
سوختی و روشنی دادی
میخواهم تو را
به صفحه دفتر شعرم
بچسبانم
اگر واژهها نگریزند
با قلم ِ لکنت گرفتهام
سراغت را از
شقایقهای سرخ
میگیرم
میگویند
اسطورههای عشق
در چکاچک شمشیرها
به خون میغلطند
امٌا تو
نه گلوله داشتی
نه شمشیر و دشنه
و نه آتش و بمب
تاوان گفتن دوستت دارم
مرگ بود!
در بازار دل آزار
که کینهها و دردها
را میفروشند
کالای تو عشق بود
در چهاردیواری نمور نمناک
قطره قطره ی وجودت را
با « هیهات » سرودی
دنیا
روزی طنین نبض عشق تو را
از بلندترین برجهای
آزادی خواهد شنید
ح مقدم (بادبان)
دوشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۰
جمعه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۹
عید امسال، عید عیدها
نمیانم نوروز چه نیرو و قوه محرکهای دارد که پس از گذشت سی هزار سال هنوز در ما شور و شوق و حرکت ایجاد میکند سی هزار سال است که این یادگار نیاکان از فراز و نشیب تاریخ گذرکرده و به ما رسیده و هنوز تداوم دارد و حتی در ما که فرسنگها دور از میهن، و در تبعید اجباری بسر میبریم، تحرک و پویایی بوجود آورده است. و شاید بخاطر همین، بزرگترین جشن ملی ما ایرانیان، و مظهر هویت و وحدت و همبستگی ما شده است.
نوروز غربت و دوری از وطن و مسائل جانبی را نمیشناسد و زندگی ما را در هر گوشه از جهان که باشیم با گذشتههای دور پیوند میدهد و چقدر این سنت دیرینه زیبا است و بخاطرهمین ویژگیها دوام داشته و هم زمان بودن نوروز با زاد روز طبیعت و نوزایی آفرینش، و مهمتر از همه گره خوردن مبارکی نوروز امسال همراه با قیام آفرینان برای عموم هممیهنان، جلوه و شکوه بیشتری یافته و آن را فرخندهتر کرده است. پس امیدوارم در این خجستهترین نوروز و بشارت بهار ، پیروزی را بر رخسار یکدیگر ببینیم
دوشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۹
به یاد حسین نقدی
همیشه نزدیکهای عید به یادش می افتم چون رژیم قادر نبود جلوی تلاشهای بی وقفه او را بگیرد و فعالیتهای حقوق بشری او را سد کند او را روز 16 مارس 1993 جلوی دفتر کارش، مزدوران تروریست رژیم آخوندها در رم هدف گلوله قرار دادند
او در معرفی جنبش مقاومت ایران و افشای جنایات رژیم در مجامع حقوق بشری و در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با احزاب سیاسی و سندیکاهای ایتالیا بود و در زمینه مسائل حقوق بشری بسیار فعال بود.
هر روز صبح روزنامه را ورق میزد تا ببیند مطلبی از ایران نوشته اند و روزی نبود که گام ارزشمندی در زمینه دیپلوماتیک و جلب حمایت بر ندارد. و این را خمینی و رفسنجانی در آن زمان بخوبی میفهمیدند. و به همین خاطر رژیم آخوندی با فلاحیان جنایت کار طرح ترور او را کشیدند. و چقدر گزیده و عاجز و درمانده شده بودند که دست به این ترور و جنایت در کشور ایتالیا زدند.
هیچ وقت حرفهای دکتر منوچهر هزارخانی، که در مراسم خاکسپاری در گورستان ستاچو رم جایی که بزرگانی چون آنتونیو گرمشی و اسکار وایلد در آن آرمیده اند را از یاد نمیبرم، هزارخانی میگفت این جنبش زاینده است وبالنده و به همین خاطر پاینده است و با ترور محمد حسین نقدی تمام شدنی نیست و حالا قیام مردم علیه حکومت جرم و جنایت گویای این حقیقت است
حسین آقا بخوبی آگاه بود میدانست دریای مقاومت عمیق است و امواجش طوفانزا است و بالاخره این آخوندها را غرق میکند حسین آقا اعتقاد عمیق به شورا و همبستگی و مبارزه در یک جبهه مشترک را داشت میگفت تا انسانها کنار هم باشند نا امیدی مفهومی ندارد
یاد و نامش گرامی باد
یکشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۹
جمعه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۹
اگر نام محسن دگمه چی اکبر گنجی بود!
مقاله به قلم گل کو در فیس بوک
او را با ویلچیر به ملاقات خانواده اش آورده اند در حالی که حتی قادر به بلند کردن سرش هم نیست. اوباش رژیم خانواده او را از این اداره و دادستانی به یکی دیگر حواله میدهند. حتی در این روزهای آخر نیز اجازه نمیدهند خانواده از او مراقبت کند . این اعدام با اعمال شاقه است
تراژدی در رفتار مامورین رژیم نیست چرا که از آنان بیش از این هم انتظاری نیست। تعجب و سرخوردگی من از کسانی است که ادعای دفاع از حقوق بشر و مخالفت با رژیم را دارند اما زندانی را که که در حال مرگ است و هنوز حتی یک ساعت هم مرخصی نداشته را فراموش میکنند...
یک مشکل بزرگ این جنبش و یک دلیل عمده طولانی شدن مبارزه به نظر من عدم شناخت مردم از مبارزین واقعی خودشان است. دفاع از حقوق انسانی هر کسی از جمله اکبر گنجی و سعید حجاریان و دیگر پاسداران سابق و عوامل حکومتی مانند ابطحی شرط اول انسانیت است. اما فراموش کردن زندانیان سیاسی غیر دولتی و یا زندانیان سیاسی که به حزب و گروه مورد علاقه ما وابسته نیستند نهایت بی انصافی و بی وجدانی است. انسان انسان است. از حق حیات یک یک انسان فارغ از قومیت و مذهب و جنیسیت و تعلقات حزبی و گروهی او باید دفاع شود. این چیزی است که در ادبیات مبارزه بسیاری غایب است. چه اصلاح طلبان حکومتی و چه آنها که خود را آزاده مینامند با هر اسم و گروهی.
چطور یک انسان میتواند خود را آزاده بنامد و از نظر ایدئولوژیکی خود را به پیشروترین گروههای فکر ی منتسب کند اما در برابر مرگ تدریجی یک انسان خاموش بماند تنها به این دلیل که از حزب او نیست یا در بوق کردن مرگ و اعدامش برای حزب او نام و شهرت نمی آورد؟
چطور یک نفر میتواند خود را انسان بنامد اما از یک زندانی سیاسی در حال مرگ تنها به دلیل اینکه قومیتش با او فرق دارد اسمی نبرد و از حق زندگی او دفاع نکند؟
اگر اسم محسن دگمه چی گنجی بود شاید حالا خیلی ها که مرگ او را نظاره میکنند برایش پتیشن ها و نامه ها نوشته بودند. انسانهای فرامدرن که از استفاده از ماهی قرمز سر سفره عید یا لگد کردن چمن ها یا سوراخ شدن لایه ازن اینقدر ناراحت میشوند که زمین و زمان را خبردار میکنند در مقابل درد و رنج های یک بیمار سرطانی که نمی تواند سرش را بالا نگه دارد و در دقایق آخر هم به خانواده اش اجازه مراقبت از او را نمی دهند ساکت میمانند و نظاره میکنند....
آیا این بی عملی از بی خبری است یا بی تفاوتی؟....
اگر از بی تفاوتی است برای خودم و شما متاسفم! اگر از بی خبری است لطفا لینک های زیر را نگاه کنید .
حداقل کار ما میتواند تماس با یو ان و صلیب سرخ و درخواست آزادی فوری محسن دگمه چی باشد. این لینک ها را پخش کنید و نگذارید محسن دگمه چی در بایکوت خبری جان خود را از دست بدهد.
-----------------
ايران پرس نيوز: عدم درمان و قرار گرفتن بازاری زندانی در آستانۀ مرگ
هرانا؛ پزشکان: زندانی سیاسی، محسن دکمه چی حداکثر ۹۰ روز زنده خواهد بود
ندادن مرخصي استعلاجي به محسن دگمه چي عليرغم وخامت جسمي جهت شيمي درماني