Recent Posts

سه‌شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۵

کدو تنبل تو خالی




امروز به مناسبت جشن هالوین بهترین کدو را انتخاب می‌کنم . و در داخل آن بعد از خالی کردن محتویات ، نور و یا چراغی روشن نسب می‌کنم این جشن سنتی مغرب زمین است ولی حالا که فکرش را می‌کنم کشور ما پر از کدو تنبل است و لزومی هم نیست محتویات داخل آن را خالی کنیم تو خالی تشریف دارند و احتیاجی هم به روشن کردن نور ندارند همین‌جوریش جلوه‌ای ترسناک دارند ، امروزجشن هالوین جشن كودكاني است كه لباس روح‌ها و جادوگران را مي‌پوشند و به خيابان‌ها مي‌آيند.
می‌گویند درقرن هشتم، هنگام جشن‌هاي هالوين، بر فراز تپه‌ها آتش‌هاي بزرگ برمي‌افروختند و جسد جانيان و گناهكاران را در آن مي‌انداختند تا آتش زبانه بكشد و روح‌ها راه خود را از آسمان‌ها به سوي زمين پيدا كنند،


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۵

محاکمه عاملان ترور نقدی


برای شنیدن حکم قاضی دادگاه عالی جنایی رم در محاکمه عاملان ترور نقدی دیروز چهارشنبه 25 اکتبر عازم پاینتخت شدم و پنج ساعت به صحبتهای دادستان فرانکو یونتا ، وبه صحبتهای وکیل مدافع شورای ملی مقاومت پائولو سودانی بدقت گوش دادم . قرار بود این آخرین جلسه دادگاه باشد ولی قاضی با شنیدن کیفر خواست دادستان وبا ارائه اسناد جدید وکیل مدافع مدعی و با مشورت با معاون و اعضای هیات منصفه خواستار پی‌گیری جلسه دادگاه در 23 نوامبر شد .
اگر بخواهم در چند کلمه صحبتهای دادگاه را خلاصه کنم باید بگویم که دادستان معتقد بود که برای رأی نهایی باید تحقیقات و برسی عمیق‌تر صورت گیرد وباید سیر تحولات سیاسی که منجر به تعقیراندیشه مردم ایران بعد از انقلاب شده است را در نظر گرفت. وکٌلی گویی در مورد موانع ومشکلات برسی در مورد پرونده و اینکه اینجا قتلی صورت گرفته و باید قاتل را محاکمه کنیم و در نهایت در کیفر خواست برای امیر منصور بزرگیان حکم حبس ابد را درخواست کرد ولی وکیل مدعی آقای سودانی این قتل را یک انگیزه سیاسی می‌دانست و می‌گفت در بالاترین سطوح تصمیم گیری فرماندهی شده است و دستور قتل صادر شده است و از فعالیتهای تروریستی مقامهای ایرانی در سطح بین‌المللی سخن گفت و از نقش و فعالیتهای ارزنده و مستمر نقدی در راه احقاق حقوق بشر و افشای تروریسم دولتی ایران در ایتالیا و فعالیتهای دیپلوماتیک او ، و جلب طیف وسیعی از نمایندگان و سناتور‌های ایتالیایی اشاره کرد و می‌گفت دراین جنایت حمید ابوطالبی سفیر سابق ایران دررم و رفسنجانی رئیس جمهور سابق ایران و چندین مقام حکومتی و اطلاعات و امنیت رژیم هم دست داشتند چون این نوع ترورها را فقط یک شخص انجام نمی‌دهد بلکه تیم شناسایی و لجستکی وپشتیبانی ، تهیه سلاح و وسیله و امکانات ، تهیه پاسپورت دولتی ، ودر نهایت بعد از تصمیم‌گیری دولتمردان ایران ، تیم عملیاتی وارد صحنه شده است

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۵

ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر



هیچ فردی نباید تحت شکنجه یا مجازات یا رفتار ظالمانه ، غیر انسانی و تحقیر‌آمیز قرار گیرد
ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر که به امضای 154 کشور در سال 1948 به ثبت رسیده است

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۵

این میهن من است



این میهن من است
با بالهای سوخته ، اما مغرور
با پیکرش پر زخم ، اما ایستاده
رودهایش خون ،
خاکش سرخ ،
و مردمش زمینی‌ترین ستارگان
در کهکشانی از ناب‌ترین الماسهای آسمانی

این میهن من است
که مادرانش
با دو عقاب آتش گرفته در چشمان باز خود
به تیرک اعدام بسته می‌شوند
و زنانش
کابین خود را
به کوچه‌های طویل گرسنگی پرتاب می‌کنند
و بر گیسوان سیاه خود
تاجی از ستاره و خار می‌نهند
این میهن من است
با مردانی
که رنج را
به سنگینی گذشتۀ خود
بر شانه‌ها حمل
و آفتاب را
با عطر جنگلی سرخ
از تفنگهای خود شلیک می‌کنند
این میهن من است
این میهن من است
این میهن من است
این پرندۀ زندان میهن من است

(کاظم مصطفوی)

رژیم آخوندی و دستگاه سرکوبگر اطلاعاتی و امنیتی آن کیانوش سنجری نویسنده وبلاگ چک نویس را بازداشت و به بند 209 اوین منتقل کرده است کیانوش عضو جبهه متحد دانشجویی و همینطور عضو کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ ) و هممچنین از فعالان حقوق بشر در ایران است .
حکومت خودکامه ایران در تلاش است تا استبداد مذهبی را در محاق قرنها سکوت و ستم فرو برد اگر شده حتی با سلاح اتمی !! بعد از قتل عام انقلابیون در داخل و با بالا گرفتن بحران درونی حاکمیت ، با به بند کشیدن آزادیخواهان و فعالین حقوق بشر و وبلاگ نویسان می‌خواهد صحنه سیاسی را از حضور آنان خالی کند . آخوندها مردم را خدمت‌گذار و مطیع ومشغول کار و زندگی می‌خواهند . مردمی می‌خواهند که به استبداد مذهبی عادت کنند و عادی بپندارند و طوق بردگی بر گردنشان بیاندازند جامعه‌ای با میلیونها فقیر و معتاد ، قاچاقچی ، دزد اجباری ، زنان تن فروش اجباری ؛ بیماران روانی ، کودکان خیابانی ، جامعه‌ای رشوه‌خوار ، جامعه‌ای گوسفند‌وار می‌خواهد تا گله‌وار موقع نماز جمعه آنها را به صف بکشد انسانهای مسخ شده می‌خواهند . جوانانی می‌خواهند که آرزویشان فقط داشتن خانه و شغل باشد و بس ، و با نهادینه کردن خرافات مذهبی و با ایجاد رعب و وحشت ، شکنجه و اعدام ، روحیه ذلت پذیری و ترس را در جامعه جا بیاندازد.

در این میان بودند و هستند انسانهایی که هرگز حتک حرمت انسانی به خود و مردم را نپذیرفتند و بخاطر آن جان خود و زندگی خود را به خطر انداختن تا بگویند لایق استبداد نیستیم .
کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ ) با انتشار بیانیه‌ای در مورد بازداشت کیانوش نوشته است

کیانوش سنجری عضو کانون وب‌لاگ‌نویسان ایران (پنلاگ)و عضو جبهه متحد دانشجویی روز ۱۶ مهرماه در درگیری‌های اطراف خانه‌ی آیت‌الله بروجردی دستگیر شده است و از سرنوشتش اطلاعی در دست نیست. مانگران وضعیت کیانوش سنجری هستیم و دستگیری وی را محکوم می کنیم. از همه ی اعضا ی پنلاگ و دیگروب‌لاگ‌نویسان می خواهیم که خبر دستگیری کیانوش رامنتشرکنند وبرای آزادی فوری و بدون قید و شرط او بکوشند.
کانون وب‌لاگ‌نویسان ایران-پنلاگ

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۵

تجمع برای نجات جان کبری مقابل در سفارت جمهوری اسلامی ایران در رم


This album is powered by
BubbleShare
- Add to my blog

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۵

جلاد کبری را متوقف کنید







آلدو فربیچه مقاله‌ای در روزنامه رستو دل کارلینو در مورد کبری رحمانپور
نوشته است که آنرا ترجمه کردم

فراخوان برای ایران
جلاد کبری را متوقف کنید


صدها نفر در تظاهرات مقابل در سفارت جمهوری اسلامی شرکت داشتن و با در دست داشتن شمع و یا پلاکارت و با درفش شهر خود که نشان دهنده حضورشان از شهرهای مختلف ایتالیا بود گردهم آمده بودند و تعداد زیادی هم از ایرانیان تبعیدی مقیم ایتالیا ، با پرچم‌های کشورشان شرکت داشتند .
تائثر تجمع‌کنندگان را در اشگ چشمهایشان که با خشم اداغم شده بود می‌دیدیم . خشمگین از دیدن زنی جوان ، دختری 25 ساله که به اسکلتی در زندان مخوف اوین تبدیل شده است و به انتظار جلاد روز 12 اکتبر نشسته است .
تجمعی خود جوش که بدون حمایت هیچ سازمان و سندیکا و حزب سیاسی شکل گرفته بود . و فقط در عرض 4 روز و بدنبال یک فراخوان که از یک برنامه رادیویی ( زاپینگ ) خوانده شد صورت گرفت در این فراخوان گفتیم « بگذاریم کبری زندگی کند » بیش از دوازده هزار ایمیل و فکس و حمایت از این فراخوان به‌عمل آمد در بین این حمایتها بیش از صد شهرستان و شهرداری ، از فدراسیون مطبوعات ایتالیا ، از عفوبین‌الملل ، از انجمن ایناتسیو سیلونه ، و نهادهای حقوق بشری شرکت داشتند . ازپشت بلندگو به نوبت زنان و مردان ایتالیایی و ایرانی با صدای رسا و بلند ، و بعنوان اقدام فوری خواهان به تعویق انداختن این حکم غیر منصفانه بودند و همچنین بازنگری آن در دادگاهی که امکان حق دفاع قانونی را بتواند ضمانت کند .
مبارزه و تلاش برای نجات جان این جوان ادامه دارد و اگر حکم اعدام به بعد موکول نشود تجمع دیگری در روز سه شنبه 10 اکتبر برگزار خواهد شد .

با وکیل کبری صحبت کرده‌ایم او از فعالیتهای ما و تحت توجه قرار گرفتن افکار عمومی ایتالیا نسبت به کبری ، او را بسیار خرسند کرده است به ما می‌گفت درندگان رژیم اسلامی می‌خواهند با اعدام کبری زهر چشم از دختران جوان بگیرند تا برای آنها درسی شود زیرا معتقداند این اواخر دختران زیادی زیر بار ازدواجهای توافق شده تن نمی‌دهند و بی بند . باری و روابط نامشروع افزایش یافته و باید به آنها درسی فراموش نشدنی داد .
کبری به مرد مسنی که 43 سال بزرگتر از او بود فروخته می‌شود . خانواده شوهر او با کبری همانند یک برده رفتار می‌کردنند و او را از صبح تا شب به کار وا می‌داشتند و او را تحقیر و مورد اذیت و آزار جسمی وروانی قرار می‌دادند .
وقتی که کبری توانست با مشکلات و مشقت فراوان دیپلم بگیرد رفتار خشونت آمیز علیه او مضاعف شد و در این شرایط زهر آگین بود که کبری عاجز و درمانده در پی دعوا و مشاجره با مادر شوهر از خود واکنش نشان می‌دهد که منجر به کشته شدن مادر شوهر او می‌شود .

مادر کبری می‌گوید : کبری می‌خواست ادامه تحصیل دهد و برای رفتن به دانشگاه ثبت نام کند ولی آنها موافقت نمی‌کردند او را مجبور به ازدواج با مردی حتی بزرگتر از خود کردند و اکنون جزء زندانیان قدیمی بند نسوان زندان اوین است . در آنجا حدود 7 سال در پشت درهای بسته است . دندانهایش پوسیده و موهایش سفید و اندامش نحیف و لاغر شده است . وزن کبری امروز 37 کیلو و هم وزن یک کودک 13 ساله است و در درونش امید به زندگی از بین رفته است زندگی برای او هیچ شده است .
سی روز باقی‌مانده برای گرفتن بخشش از خانواده مقتول رو به اتمام است و شوهر کبری تا 12 اکتبر فرصت برای گرفتن بهای خون ( دیعه ) دارد . و معمولاً دیعه به نرخ کلان در خواست می‌شود بطوری که برای نجات محکوم غیر ممکن شود .
وکیل کبری می‌گوید : بنظر می‌رسد که شوهر مسن او در عدم بخشش کبری تصمیم قاطع دارد و می‌گوید کبری باید بهای عمل خود را بپردازد . نه تنها بخاطر قتل مادر او روابط و ضوابط خانوادگی را زیر پا گذاشته است . خانواده‌ای که او را برده‌ای بیش نمی‌دانست !!

داستان کبری فقط مختص او نیست در سالهای اخیر متاسفانه شمار زندانیان زن محکوم به اعدام در رژیم اسلامی افزایش یافته است در مواردی که جرم زنا محصنه باشد بیشتر آنان سنگسار می‌شوند و برای موارد دیگر حلق‌آویز می‌شوند
مقامات ایران مواضع کمسیون سازمان ملل برای حقوق بشر در مورد روابط نامشروع ( زنا ) را نادیده گرفته‌اند و چون یک جرم جنایی محسوب نمی‌شود در نتیجه محکومیت به اعدام نقص آشکار استانداردهای بین‌الملی حقوق بشر است

در آخرین گزارش عفو بین‌الملل در مورد ایران از 9 زن محکوم به مرگ یاد شده است که در خطر اعدام بدست جلادان هستند و در روزهای آینده در معرض تهدید مرگ قرار دارند قسمتی از زندگی دردناک بعضی از آنها را می‌خوانیم
پریسا آ دختر شیرازی محکوم به سنگ‌سار شده است زیرا شوهرش او را مجبور به تن‌فروشی کرده بود
ایران دخترعرب اهوازی از ایل بختیاری است به همان دلایل ذکر شده بالا محکوم شده است . گناهش زنا محصنه است فرمان حکم از دیوان عالی کشور صادر شده است
خیریه او هم عرب از منطقه اهواز بعد از تحمل سالیات خشونت از طرف شوهر، با یکی از بستگان شوهر خود رابطه برقرار می‌کند و شوهر او توسط آن مرد کشته می‌شود ولی خیریه در قتل دست نداشته و تبرئه می‌شود امٌا به اشد مجازات بخاطر زنا محصنه محکوم شده است
شمامه قربانی ( معروف به ملک ) در ماه ژوئن محکوم به سنگ‌سار شده است
کبری نجار 44 ساله به روسپیگری تن داده بود زیرا شوهر معتادش او را برای پول به خیابان می‌فرستاد
صغرا مولایی به 15 سال حبس برای مشارکت در قتل همسر محکوم شده است ولی بخاطر ارتکاب زنا محصنه حکم سنگ‌سار گرفته است
سایر حکم‌های اعدام بخاطر زنا محصنه برای فاطمه در دادگاه جنایی تهران ، اشرف کهرویی ، و حاجیه اسماعیل وند آمده است
این داستان زندگی زنان شناخته شده هستند . در طول سالیان حکومت ایران بودند زنانی که بی نام و نشان محکومیت گرفتند و حکم در مورد آنان به اجرا درآمد

حرکت و جنبش اعتراضی برای کبری معنا و مفهوم عمیق وسمبولیک دارد حرکت ما تنها و فقط بخاطر یک زن نیست بلکه اعتراض و شکایت از جنایت‌های یک حکومت مستبد است که واقعیت شوآ (هولوکاست ) را انکار می‌کند که حمایت مالی و پشتیبانی تسلیحاتی از حزب اله لبنان می‌کند و در پی سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل و بدست گرفتن هژمونی سیاسی را در منطقه دارد
با روشن کردن شمعی از زندگی و حق زیستن کبری دفاع کنیم . با ارسال ایمیل ، فاکس ، و از تنبلی و رخوت و تسلیم پذیری و بی‌تفاوتی پرهیز کنیم . توانستیم با صفیه و امینه زندگی کنیم (دو زندانی نجات یافته از سنگ‌سار ) و امروز و این بار هم می‌توانیم .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، مهر ۱۴، ۱۳۸۵

قلم نور است در ظلمت


قلم نور است در ظلمت . قلم ما زبان ما است و مارا به هم پیوند می‌دهد با قلم به جنگ سیاهی می‌رویم چه جان‌هایی دیدیم که بر صلیب قلم میخ‌کوب شدند و چه قلم‌هایی که برغل و زنجیر و تبعید کشیده شدند . به دست زورش نمی‌دهیم چون حرمت آن را می‌شناسیم ،قلم به ‌مزد نیستیم ، قلم ‌دوست هستیم

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۵

نگذاریم کبری در حسرت زندگی بمیرد


روی نیمکت روبروی کیوسک روزنامه فروشی دوستم نشسته بودم و مجله‌ایی را ورق می‌زدم . روبرویم دو مرد از روزمرگی و از کشت و کار در مزرعه حرف می‌زدند . تابستان هم آرام آرام از چشمان ما دور شده است اگر چه هنوز به نظر نمی‌رسد ولی رفتن تابستان را کوتاه شدن روزها می‌گویند و رنگهای آسمان که هر از گاهی تیره می‌شوند. رفتن تابستان را در پاهای نرم باران می‌شود شنید . رفتن تابستان را مدتی پیش در پرواز آخرین پرستوهای بازماند ، به هنگامی که در دورترین ابرهای خاکستری رنگ می‌باختند و بسوی سرزمین‌های دور می‌شتافتن دیدیم تا زندگی را در جایی دیگر از سر بگیرند . بله زندگی را . رفتن تابستان را در ویترینهای مغازه ‌داران و بچه‌های مدرسه ، که سر صبح در ایستگاه اتوبوس به انتظار ایستاده‌اند می‌توان دید .
همینطوری که مجله را ورق می‌زدم به حرفهای دو مرد که دهقان بودند گوش می‌کردم آنها از کمبود آب و باران در تابستانی که گذشت گفگو می‌کردند
کارلو که 6 هکتار زمین زراعتی دارد از تاکهای انگو و از خمره‌های شراب خود می‌گفت و لی نیمی از محصول ذرت او را گرمای تابستان سوزانده بود . و لوئی‌جی از درخت کهنسال زیتون دویست ساله حرف می‌زد که پنج سال پیش ظاهراً آفت آنرا از بین برده بود و خشک شده بود تا جایی که پوسته آن چوب‌پنبه‌ای و تنه قطور آن نیمه باز شده و هیچ نشانی از برگهای زندگی از آن نمانده بود و قرار بود بعد از تابستان قطعه قطعه شود و برای سوخت زمستان در آلونک بغل خانه انباشته شود ولی در ناباوری وحیرت ، این تابستان گرم که بعضی از مزارعه و علفزار‌ها را سوزنده بود اماٌ آن درخت کهنسال زیتون را همانند گلخانه ‌ایی که محیط مطلوب برای پرورش است در حفاظت خود قرار داده و زنده نگهداشته بود وآن را به زندگی باز گردانده بود و قامتش از برگهای نرم و ظریف دوباره پوشیده شده بود انگار زندگی هیچ گاه نمی‌خواهد تسلیم شود .
درس زندگی را می‌توان از این درخت کهنسال زیتون گرفت و یا از بالهای آن پرستو که برای ادامه زندگی کوچ می‌کند .

درست همان صدای زندگی را می‌توان امروزه در ضربات قلب کبری رحمانپورشنید . و لی صدای عقربکهای ساعت ، او را تا چند روز دیگر در حسرت زندگی بر دار می‌آویزد
زنی به نام کبری در این میهن به گروگان گرفته‌مان ، و در حصار مخوف ِ مرگ آورن تاریخ ایران در تب مرگ به انتظار ایستاده است . داستان غم‌انگیز کبری را سایتها و وبلاگهای و رسانه‌های گروهی نوشتند و گفتند و احتیاجی به بازگو کرده دوباره آن نیست . ولی در حقیقت جرم کبری زاده شدن در سرزمین آفت زده است که می‌خواهند با تبر قصاص او را از پای درآورن و می‌خواهند قامت زخم خورده و نحیف و غریو زیستن او را بر مرداب تحجر بکشند . نگذاریم کبری در حسرت زندگی بمیرد .

آلدو فربیچه نویسنده و خبرنگار آزادیخواه ایتالیایی در رادیو سراسری ایتالیا در برنامه زاپینگ که بیش از دو میلیون در شب شنونده دارد کمیته نجات برای جان کبری رحمانپور تشکیل داده است و هر روز در رادیو از کبری و حق زندگی او حرف می‌زند و از مردم دعوت کرده است تا در 5 اکتبر به نشانه اعتراض با افروختن مشعلی در ساعت ده و سی دقیقه در مقابل در سفارت جمهوری اسلامی ایران در رم تجمع کنند
در این تجمع علاوه بر شهروندان شریف ایتالیایی چندین نماینده مجلس و چندین شهردار از شهرهای مختلف ایتالیا اعلام آمادگی برای شرکت در این تجمع اعتراضی را ، به هیئت تحریریه رادیو ارسال کرده‌اند .
و همینطور انجمن زنان دموکرات ایرانی در ایتالیا در سایت خود از شهروندان ایتالیلیی خواسته است تا با ارسال ایمیل به سفارت جمهوری اسلامی ایران اعتراض خود را نسبت به قوانین زن ستیز و اعدام کبری رحمانپور اعلام کنند
و حالا که می‌دانیم کبری را به سرحد زندگی و مرگ کشیده‌اند خاموش ننشینیم . با یک ایمیل چند ثانیه‌ای به رادیو سراسری ایتالیا از کبری حمایت کنیم تا آنها از طریق وزارت امور خارجه و از طریق دولت برای نجات کبری اقدام کنند
تا شاید به کمک هم بتوانیم کبری را از سکوت مرگ به غوغای زندگی باز‌گردانیم .
پانوشت

می توانید جمله کبری رحمانپور را نجات دهیم را در ایمیل بنویسید که به ایتالیایی نوشته‌ام
SALVIAMO LA VITA DI
KOBRA RAHMANPOUR

ایمیل رادیو e-mail: zapping@rai.it

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed