Recent Posts

چهارشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۴

سلام بر ستارگان ِ فروغ جاودان . فروغی که شکفت در اعماق ظلمت شب . فروغی که هیچگاه خاموش نشد . راهتان جاودان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۴

خاک را سبز می خواستی

خواستم برایت شعری به زیبایی جنگل بروی برگهای سبز بنویسم و در روز رفتنت بدرقه راهت کنم . برای تو که شیرآهن کوه مرد ادب سرزمینم هستی ودر روزگار غریبی رفتی به تو که خاک را سبز می خواستی وعشق را شایسته زیباترین زنان . درخت با جنگل سخن گفت علف با صحرا ستاره باکهکشان و من امشب به یاد تو که رفتی با تو سخن می گویم با تو که آزادگی را در صدای کلنگ گورکن شنیدی و با لبانت برای همه لبان سخن گفتی .
عاشق ترین جادوگر هنر و ادب فارسی که از قفس سینه ات آواز های پرنده ای در بند را که با منقارش ریسمان احساس نهفته در درونت را نوک می زد سر میدادی .تو خدائی دیگر گونه داشتی ومردگان این روزگار غریب را عاشق ترین زندگان خواندی کاشف فروتن شوکران از چشمه سپید اشعارت با دستهای باز می نوشم وهیچگاه سیراب نمی شوم رفتی ولی هنوز صدای گرم وآشنایت در گوش هایم سایه انداخته است دیگر چوب برها نمی توانند روح جنگلی یت را بسوزانند
...............................
«افق روشن»



روزي ما دوباره كبوترهايمان را پيدا خواهيم كرد

و مهرباني دست مهرباني را خواهد گرفت

روزي كه كمترين سرود

بوسه

است

و هر انسان

براي هر انسان

برادري ست.

روزي كه ديگر درهاي خانه اشان را نميبندند

قفل

افسانه ايست

و قلب

براي زندگي بس است

روزي كه معناي هر سخن دوست داشتن است

تا تو به خاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردي

روزي كه آهنگ هر حرف زندگي ست

تا من به خاطر آخرين شعر رنج جست و جوي قافيه نبرم

روزي كه هر لب ترانه ايست

تا كمترين سرود بوسه باشد

روزي كه تو بيايي براي هميشه بيايي

و مهرباني با زيبايي يكسان شود

روزي كه ما دوباره براي كبوترهايمان دانه بريزيم...

ومن آن روز را انتظار ميكشم

حتي روزي

كه ديگر

نباشم.

(احمد شاملو)

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سی تیر قیام مقدس ملی

یکی از روز های بیاد ماندنی در تاریخ خونین میهنمان سی ام تیر ماه روزی که خروش و غضب خلق لرزه بر ارکان نظام استبدادی و اربابان بریتانیائی انداخت
واسه اینکه ازحافظه تاریخی ما ملت بسادگی پاک نشود و برای یاد آوری خواستم چند کلمه ای بنویسم . برای من دکتر مصدق افتخار تاریخ غمزده کشورم است گاهی اوقات فکر می کنم اگر دولت ملی آن پیشوا بدست کودتاچیان در 28 مرداد سرنگون نمی شد شاید معضل تروریسم وعواملی مثل بن لادن ملا عمر ونو ع وطنی آن خمینی شیاد خاور میانه را به خاک وخون نمی کشید و میهن و مردممان زیر فقروبی عدالتی فرونمیرفت و اینقدر برای آزادی آه وناله سر نمی دادیم ومن هم بعد از 26 سال تبعید اجباری تو ایتالیا ساعت سه نصف شب یک انگشتی پای تایپ نمی نشستم تا درد نوشته ها یم را روی صفحه مونیتور بریزم . داشتم می گفتم چند روز قبل از 30 تیر دکتر مصدق از شاه می خواهد فرماندهی وزارت دفاع وارتش را به او واگذار کند چون خلاف اصول مشروطیت وزرات د فاع تحد فرمان شاه بود و علاوه بر پادشاهی تمام اهرمهای قدرت بدست اوبود .شاه درخواست مصدق را رد کرد ومصدق از سمت نخست وزیری استعفاء داد ودولت انگلیس ومحمد رضا شاه که تلاش وکوشش فراوان برای خدشه دارکردن مصدق در میان توده مردم بودند خوشحال وسرمست از پیروزی از استعفاءنامه مصدق استقبال کردند وقوام السلطنه را که چهره دلخواه و سرسپرده انگلیس بود در27 تیر برای ماموریت تشکیل کابینه دولت جدید انتخاب کردند .ورای اعتماد از مجلس گرفتند ولی شاه و اربابان انگلیسی حساب خشم و خروش عمومی ملت در روز های 28 و29 و30 بعد از استعفاء را نکرده بودند . حمایت گسترده از پیشوا مصدق و اهداف استقلال طلبانه او در راستای حفظ منافع ملی عدالت اجتمائی و آزادی سراسر ایران را برگرفت و موجی از تظاهرات واعتراضات عمومی و اعتصابات گسترده دامن گرفت وصبح 30 تیر تهران شاهد گردهمائی مردمی بود که فریاد یا مرگ یا مصدق سر میدادند و با تعطیل کردن مغازه ها بسوی میدان بهارستان راه افتادند و درگیری های خونین آغاز گشت وشاه را در آستانه انقلاب قرار داد وشاه مجبور به عزل قوام السلطنه شد ومجبور به عقب نشینی کرد ودر خواست مصدق برای واگذاری وزارت دفاع را قبول کرد و مجلس موافقت خود رابا دکتر مصدق برای اداره کشور اعلام کرد و اراده وعزم ورزم ملت شاه را بزانو در آورد
پیشوا مصدق

درباغچهِ بیداری ملت
رویا یت درخت تناوری میشود
میوه ای کامل
که چیده نمیشود
و می فرساید
در مرداب مرداد ماه

ذهنم مسافر زمان است
در خیالِِ خلوتِ خاک با غچه
با کوله ای از خاطر ه ها
بیادت می آورم
پیر احمد آباد در دستی عصا

و دست دیگر ت
نوازشگررویای دیرینه مردم

بزرگ مرد بی ترس
از سوختن در شعله و نفت
تنهاهراست سلطه بیگانه بود
و ذلت خلق

هیچگاه زمان مقیاس پیوندها نبوده است
پیوند با تو جاودانه است
گرچه در گذرگاه سالها
ساطورهای سیاه و سرخ
ناجوانمردانه فرود آمدند
ومی آیند

اشگ هجران و فریاد دردم را
بر بال بلند ابرها میبندم
تاباقطره ای
درانسوی دره جدائی
بروی خاک احمد آباد
فروبارد

پیشوا،مصدق!
آرام خفته ای و میدانی
بذر امیدت را رو به باد نکاشتی
................................................
پی نوشت
شعر زیبائی را اینجا بخاطر 30 تیر بطور اتفاقی دیدم
.....................................................

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۴

تصویر های خشم

با قتل وحشیانه و غیر انسانی شوانه سید قادر در میدان استقلال مهاباد موجی از خشم و نفرت مردم ستمدیده مهاباد را برگرفت و بعد از گذشت 8 روز هنوز نا آرامیها در تمام شهرهای کردستان ادامه دارد و رژیم نیروهای سرکوبگر خود را برای خنثی وآرام کردن اعتراضات گسترده مردم فرستاده است . مردم ستم دیده کردستان در طول این 26 سال حکومت آخوندها همواره شدیدترین کینه هارا از سوی عوامل و ایادی رژیم نسبت به حقوق پایمال شده شان را دیده اند و مخصوصا بعد از تحریم یک پارچه مردم کردستان در انتخابات رژیم دلخوشی از کردها نداشته وندارد همیشه برای پیش برد اهداف شوم آخوندها نیاز به توسل به قهر بوده .اصلا دلم نمی خواست عکسهای لت و پار شده وخونین پیکر شوانه را تو وب لاگ بگذارم ولی بقول گل کو که تو کامنتش بهم میگفت این زجر را این جوان کشیده و خیلی های دیگر هم در سیاه چال های اینها همین زجر را میکشند و کسی هم خبر ندارد.پس باید نشان داد ونوشت حد اقل کاری که میتوانیم ا نجام دهیم برای دیدن عکسها
همبستگی با مردم مهاباد چند تن از دوستان فراخوانی برای همبستگی با مردم مهاباد درست کرده اند
تصویر های خشم شعری است در سایت طلیعه سپییده دمان از سروده های م. مشیری برای هموطنان عزیز مهابادی سروده شده است

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۴

نکته

چند روز پیش با دوست بسیار عزیزی صحبت میکردم اوشیفته نامه امام علی به مالک اشتر شده بود . این نامه درزمانی نوشته شده بود که امام علی مالک اشتر را به فرمانرویی مصر وتوابع آن فرستاده بود واین دوست عزیزمرا دعوت به خواندن این نامه کرد با وجود اینکه سالهاست دین و مذهب را بوسیده وبا احترام کنار گذاشتم این نامه بلند بالارا خواندم وبنظرم نکته های بسیار سنجیده در لابلای این نامه بود در قسمتی از این نامه مینویسد ( قابل توجه ولی وفقیه)
براى كسانى كه به تو نياز دارند ، زمانى معين كن كه در آن فارغ از هر كارى به آنان پردازى . براى ديدار با ايشان به مجلس عام بنشين ، مجلسى كه همگان در آن حاضر توانند شد و ، براى خدايى كه آفريدگار توست ، در برابرشان فروتنى نمايى و بفرماى تا سپاهيان و ياران و نگهبانان و پاسپانان به يك سو شوند ، تا سخنگويشان بى‏ هراس و بى‏لكنت زبان سخن خويش بگويد . كه من از رسول الله ( صلى الله عليه و آله ) بارها شنيدم كه مى ‏گفت : پاك و آراسته نيست امتى كه در آن امت ، زيردست نتواند بدون لكنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند . پس تحمل نماى ، درشتگويى يا عجز آنها را در سخن گفتن . و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداوند درهاى رحمتش را به روى تو بگشايد و ثواب طاعتش را به تو عنايت فرمايد . اگر چيزى مى ‏بخشى ، چنان بخش كه گويى تو را گوارا افتاده است و اگر منع مى ‏كنى ، بايد كه منع تو با مهربانى و پوزشخواهى همراه بود .
به هر حال ، روى پوشيدنت از مردم به دراز نكشد ، زيرا روى پوشيدن واليان از رعيت خود ، گونه ‏اى نامهربانى است به آنها و سبب مى ‏شود كه از امور ملك آگاهى اندكى داشته باشند . اگر والى از مردم رخ بپوشد ، چگونه تواند از شوربختيها و رنجهاى آنان آگاه شود . آن وقت ، بسا بزرگا ، كه در نظر مردم خرد آيد و بسا خردا ، كه بزرگ جلوه كند و زيبا ، زشت و زشت ، زيبا نمايد و حق و باطل به هم بياميزند . زيرا والى انسان است و نمى ‏تواند به كارهاى مردم كه از نظر او پنهان مانده ، آگاه گردد
و حق را هم نشانه‏ هايى نيست كه به آنها انواع راست از دروغ شناخته شود . و تو يكى از اين دو تن هستى : يا مردى هستى در اجراى حق گشاده‏ دست و سخاوتمند ، پس چرا بايد روى پنهان دارى و از اداى حق واجبى كه بر عهده توست دريغ فرمايى و در كار نيكى ، كه بايد به انجام رسانى ، درنگ روا دارى . يا مردى هستى كه هيچ خواهشى را و نيازى را برنمى‏آورى ، در اين حال ، مردم ، ديگر از تو چيزى نخواهند و از يارى تو نوميد شوند ، با اينكه نيازمنديهاى مردم براى تو رنجى پديد نياورد ، زيرا آنچه از تو مى‏ خواهند يا شكايت از ستمى است يا درخواست عدالت در معاملتى .
. با مردم چنان باش ، كه در روز حساب كه خدا را ديدار مى ‏كنى ، عذرت پذيرفته آيد كه گروه ناتوانان و بينوايان به عدالت تو نيازمندتر از ديگرانند و چنان باش كه براى يك يك آنان در پيشگاه خداوندى ، در اداى حق ايشان ، عذرى توانى داشت
و بدان ، كه والى را خويشاوندان و نزديكان است و در ايشان خوى برترى‏جويى و گردنكشى است و در معاملت با مردم رعايت انصاف نكنند . ريشه ايشان را با قطع موجبات آن صفات قطع كن . به هيچيك از اطرافيان و خويشاوندانت زمينى را به اقطاع مده ، مبادا به سبب نزديكى به تو ، پيمانى بندند كه صاحبان زمينهاى مجاورشان را در سهمى كه از آب دارند يا كارى كه بايد به اشتراك انجام دهند ، زيان برسانند و بخواهند بار زحمت خود بر دوش آنان نهند . پس لذت و گوارايى ، نصيب ايشان شود و ننگ آن در دنيا و آخرت بهره تو گردد . اجراى حق را درباره هر كه باشد ،
بپرهيز از خونها و خونريزيهاى بناحق . زيرا هيچ چيز ، بيش از خونريزى بناحق ، موجب كيفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نكشد و رشته عمر را نبرد . خداوند سبحان ، چون در روز حساب به داورى در ميان مردم پردازد ، نخستين داورى او درباره خونهايى است كه مردم از يكديگر ريخته‏ اند . پس مباد كه حكومت خود را با ريختن خون حرام تقويت كنى ، زيرا ريختن چنان خونى نه تنها حكومت را ناتوان و سست سازد ، بلكه آن را از ميان برمى ‏دارد يا به ديگران مى ‏سپارد . اینگونه سخن گفتن ازحکومت با هر ایدئولوژی و طرز تفکر قابل ستایش است
و اینگونه وحشیگری تحت نام دین باعث انزجار آدمی از دین و مذهب است

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۴

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

امروز سه شنبه بیست یکم تیر ماه هزاران تن ازمردم آزادیخواه وغیور و دانشجویان پیشگام و خانوادهای زندانیان سیاسی در جلوی دانشگاه تهران این قلب تپنده جنبش به گرد همائی وتظاهرات گسترده دست زدند و بعد ازتجمع و گردهمائی زنان آزاده ایرانی که چندی پیش انجام شده بود در تداوم خواسته های ملت این هم خیزش دیگری بود که نشان از همبستگی و غیرت مردم در راستای حفظ و حراست از حریم تجاوز شده آزادی بود و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند . و این بار ترس و وحشت رژیم چنان بالا بود که بشکل سازماندهی شده نیروی بسیار زیادی را وارد میدان کرده بود و نیروهای انتظامی و لباس شخصی ها بشکل وحشیانه ای مردم بی دفاع را مورد ضرب و شتم قرار میدادند راستی چرا اینهمه نیروی انتظامی؟ ترس و وحشت ازسرنگونی تمام بنبان و ریشه حکومت استبدادی آخوندها را فرا گرفته وبخاطر همین فرمانده نیروهای انتظامی راعوض کردند و اسماعیل احمدی مقدم را برای سرکوب وارعاب مردم نشانده اند چون رژیم بخوبی میداند اگر این خیزش ها تداوم وادامه یابد قابلیت سرنگونی دارد و به این دلیل نیروهای خود را صف آرائی و اینچنین بیرحمانه دستور حمله میدهد .

در سایت طلیعه سپیده دمان عکس های تظاهرات امروز تهران و سرکوبی مردم توسط لباس شخصی ها و نیروی انتظامی آمده است

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، تیر ۱۷، ۱۳۸۴

18 تیر


هیجده تیرماه

زیر سینه سربی ابرهایِ هیجده تیر ماه
بادبان کوچک من
بروی آبهای آشفته پهلو گرفته
و میلاد ماه همانند
درخشش الماسی
در وسعت دریا می لرزد
وچون جرقه ای بارور
در انعکاس آینه آب میچکد

ای ابرهای پر بارببارید
بر جوانه های خزان دیده
ای بادهای پر بارِ امید
بکوبید بر یالِ بادبان من
تا پیش روم بسوی
دروازهِ دریایِ آرزوها

تا صدای دریانوردان شیردل را
دوباره بشنوم
تا صدایم را با چلچله ها
دوباره هم ساز کنم
تا بالهای گشوده ِ مرغان دریائی را
دوباره ببینم
که از پرواز هراسی ندارند
سوسوی فانوس ستارگان
در انتظار دستهای برهنه
ولی توانای ما می سوزد
دیگر اشگ نخواهم ریخت
فقط سرود می خوانم

ح . مقدم

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed